بازگشت

مناجات حضرت


امام هادي - عليه السلام - در دل تيره ي شب با خداوند متعال به رازگويي و مناجات مي پرداخت و با دلي شكسته، روحي آرام و مطمئن، فروتنامه با دوست، حديث آشنايي مي گفت. در اين زمينه به آوردن موارد زير كه از حضرت نقل شده است اكتفا مي كنيم:

1 - حضرت در مناجات خود مي گفت:

«الهي مسي ء قد ورد، و فقير قد قصد، لا تخيب مسعاه، و ارحمه و اغفر له خطاه..» [1] .

«پروردگارا! بدكاري به سوي تو آمد و تهيدستي قصد آستان تو كرد، كوشش او را تباه مكن و (او را نوميد مساز) او را ببخش و از خطايش درگذر...».

2 - از مناجات ايشان است:



[ صفحه 167]



«الهي صل علي محمد و آل محمد، و ارحمني اذا انقطع من الدنيا اثري و محي من الخلوقين ذكري، و صرت في المنسيين كمن نسي، الهي كبر سني، و رق جلدي و دق عظمي، و نال الدهر مني، و اقترب اجلي، و نفذت ايامي، و ذهبت شهواتي و بقيت تبعاتي، الهي ارحمني اذا تغيرت صورتي..» [2] .

«پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا ببخش آن زمان كه اثرم از اين دنيا قطع مي شود و نام من از صفحه ي زندگان خارج مي شود و جزء فراموش شدگان مي گردم.

پروردگارا! سالمند گشتم و پوستم نازك و استخوانم نرم شد، روزگارم بسر آمد و مرگم نزديك گشت و روزهاي عمرم سپري شد، طاقت و توان من برفت، شهواتم فرونشست و فرجام بد و پيامد آن برايم ماند.

پروردگارا! هنگامي كه چهره ام دگرگون مي شود مرا ببخش...».

3 - حضرت با اين نيايش با خداوند رازگويي مي كرد:

«الهي تاهت اوهام المتوهمين و قصر طرف الطارفين، و تلاشت اوصاف الواصفين، و اضمحلت اقاويل المبطلين عن الدرك لعجيب شأنك، او الوقوع بالبلوغ الي علوك فانت في المكان الذي لا يتناهي، و لم تقع عليك عيون باشارة، و لا عبارة، هيهات ثم هيهات يا اولي، يا وحداني، يا فرداني، شمخت في العلو بعز، و ارتفعت من وراء كل غدرة و نهاية بجبروت الفخر..». [3] .

پروردگارا! از دريافت شأن و شكوه والا و عجيب پندارهاي خيالبافان، گمراه گشت و چشم و بينايي بينندگان از راه بازماند و اوصاف توصيف گران از هم گسيخت، و ادعاهاي مبطلان تباه گشت.

پروردگارا! كسي را ياراي درك فر و شكوه والايت نيست زيرا تو در مكان لايتناهي هستي و هيچ چشمي را توان ديدن تو و يا عبارتي را توان تعريف تو نيست، هيهات، هيهات! (چه بسيار دور است ادراك ما از حقيقت وجودت)



[ صفحه 168]



اي قبل از همه، اي يگانه، اي بي همتا تو در اوج عزت خود مستغرق هستي و از هر حد و نهايتي فراتر هستي و با جبروت و افتخارت از همه بيشي...».


پاورقي

[1] الدر النظيم.

[2] ادعيه ي بحارالانوار.

[3] التوحيد.