بازگشت

پاره هاي نور


از امام هادي - عليه السلام - مجموعه اي از كلمات زرين نقل شده است كه از زيباترين جلوه هاي انديشه ي اسلامي بشمار مي رود. اين كلمات قصار به مسائل گوناگون تربيتي، اخلاقي و رواني پرداخته و به عنوان ميراثي گرانقدر از تعدي روزگار محفوظ مانده و به دست ما رسيده است كه ما بخشي از آن ها را در زير مي آوريم:

1 - امام هادي - عليه السلام - فرمود: «خير من الخير فاعله، و اجمل من الجميل قائله، و ارجح من العلم عامله...».

«بهتر از نيكي، انجام دهنده آن و زيباتر از زيبا، گوينده ي آن و برتر از علم، بكارگيرنده ي آن است...».



[ صفحه 194]



امام در اين سخنان به ستايش از سه كس پرداخته است:

الف - عامل نيكي و خير، او به خاطر داشتن ارزش هاي اخلاقي از «خير» كه يك خصيصه اخلاقي است برتر مي باشد.

ب - خوش زبان، او به خاطر خوبي هايي كه به مردم مي كند و معيارهاي ارزشمند رواني زيباتر از زيبا است.

ج - آن كس كه به دانش خود عمل مي كند، برتر از دانش است زيرا علم وسيله اي است براي عمل و خودسازي پس كسي كه علم را بكار بندد رسالت خود را انجام داده علم را حفظ مي كند و منزلت خود را بالا مي برد و بدينسان برتر از علم خواهد بود.

2 - حضرت هادي - عليه السلام - به يكي از موالي خود فرمود: «عاتب فلانا و قل له: ان الله اذا اراد بعبد خيرا اذا عوتب قبل..».

» فلاني را سرزنش كن و به او بگو: خداوند هر گاه براي بنده اش خيري تدارك ببيند حالت سرزنش پذيري و نرنجيدن را در او به وجود مي آورد...».

هنگامي كه سرزنش و نكوهش با چنين سخنان شيريني همراه باشد، كينه و دشمني را از بين مي برد و دوستي و محبت را گسترش مي دهد.

3 - امام - عليه السلام - فرمود: «من سأل فوق قدر حقه فهو اولي بالحرمان..».

«هر كس بيش از حق خود طلب كند سزاوار ناكامي و بي بهرگي است...».

كسي كه بالاتر از استحقاق خود توقع دارد، خويش را در معرض نوميدي و دست نيافتن به مطلوب قرار مي دهد.

4 - حضرت هادي - عليه السلام - فرمود: «صلاح من جهل الكرامة هوانه؛ هر كه ارزش كرامت و بزرگواري را نداند شايسته خواري و خفت است».

چقدر اين سخن زيبا و دقيق است كسي كه ارزش هاي انساني را سبك مي شمارد و كرامت را درك نمي كند سزاوار خفت، خواري، اعراض و



[ صفحه 195]



روي گردان است.

5 - امام - عليه السلام - مي فرمايد: «الحلم ان تملك نفسك، و تكظم غيظك مع القدرة عليه..».

«حلم و بردباري آن است كه مالك نفس خويش باشي و هنگام قدرت (بر انجام مقصودت) خشم خودت را فرودهي...».

شكيبايي و حلم جز اين نيست كه انسان بر نفس و اعصاب خود كنترل داشته باشد و اسير عوامل و اسباب خشم نگردد.

6 - حضرت فرمود: «الناس في الدنيا بالمال، و في الآخرة بالاعمال..؛ وجود آدمي در دنيا به «مال» و در آخرت به «اعمال» است...».

زندگي دنيوي انسان بر محور ماديات دور مي زند و «دارايي» يكي از عناصر مهم تشكيل دهنده ي شخصيت فردي و اجتماعي مردم بشمار مي رود ليكن زندگي «اخروي» انسان نتيجه و پيامد اعمال او است و هرچه در دنيا انجام داده است همان را در آخرت مي بيند اگر اعمال او خوب باشد فردوس برين پاداش او است و اگر بدكردار باشد جايگاهش دوزخ است كه بد پاياني بشمار مي رود.

7 - امام - عليه السلام - فرمود: «من رضي عن نفسه كثر الساخطون عليه..؛ هر كه از خود خشنود بود، نكوهش گران بسياري خواهد داشت...».

هر كس تندروي هاي دروني خود را مهار نكند و از رفتارهاي نابهنجار و انحرافي خود خرسند گردد خودش را در معرض انتقاد و نكوهش و ناخشنودي مردم قرار داده است.

8 - حضرت امام هادي - عليه السلام - فرمود: «تريك المقادير ما لا يخطر ببالك..؛ تقديرات الهي چيزهايي به تو نشان مي دهند كه تصور آن را هم نداري...».

تقدير الهي كه شامل انسان و تمامي مخلوقات است چنان مسائل عجيب و حوادث حيرت آوري را به انسان نشان مي دهد كه به ذهنش هم خطور نكرده است.



[ صفحه 196]



9 - امام - عليه السلام - مي فرمايد: «شر الرزية سوء الخلق..؛ بدترين مصيبت، كج خلقي است...».

يكي از بزرگترين مصيبت ها خوي بد و كج رفتاري است كه انسان را دچار مشكلات و سختي هاي بيشماري مي سازد و اندوهي بزرگ براي او فراهم مي آورد.

10 - دهمين اختر تابناك ولايت مي فرمايد:

«الغني قلة تمنيك، و الرضي بما يكفيك، و الفقر شره النفس، و شدة القنوط، و المذلة اتباع اليسير، و النظر في الحقير..».

«سرمايه ي حقيقي آرزوي كم داشتن و خرسندي به آن چيزي است كه تو را كفايت كند و فقر حقيقي، آزمندي نفس و نوميدي زياد است و ذلت و درماندگي، كوتاه نگري و چشم داشت به اشياي حقير است...».

در بيان فوق حضرت به تعريف كامل مفاهيم زير مي پردازد:

الف - توانگري: امام توانگري را به داشتن مسكوكات و غير آن نمي داند بلكه سرمايه ي واقعي، آرزوي كم و خشنودي به آن مقدار است كه انسان را كفايت كند.

ب - تنگدستي: فقر و درويشي به مال اندك نيست بلكه آزمندي نفس و نوميدي بسيار انسان فقر حقيقي است.

ج - فرومايگي: خواري و خفت انسان در پيروي مسائل حقير و پيش پا افتاده است و عدم توجه به ارزش هايي است كه كرامت انساني را حفظ مي كند و منزلت آدمي را بالا مي برد.

11 - از حضرت درباره ي حزم و دورانديشي پرسش كردند، ايشان پاسخ داد:

«هو ان تنظر فرصتك و تعاجل ما امكنك؛ حزم آن است كه منتظر فرصت خود باشي و به آنچه در توان داري بپردازي».

حزم و دورانديشي آن است كه آدمي از فرصت هاي پيش آمده به خوبي استفاده كند و اجازه ندهد فرصت از دستش برود.



[ صفحه 197]



12 - امام هادي فرمود: «راكب الحرون - و هو الفرس الذي لا ينقاد - اسير نفسه...؛ توسن سوار - اسب چموش - كسي است كه اسير نفس خودش باشد...».

مقصود امام آن است كه آن كه در وادي گمراهي گام مي زند و به راه هاي انحرافي دلبسته است اسير نفس خود است و مانند كسي است كه بر حيوان چموشي بنشيند و در دره هاي عميق سقوط كند.

13 - امام دهم مي فرمايد: «الجاهل اسير لسانه؛ نادان و جاهل اسير زبان خود است».

شكي نيست كه شخص ناآگاه و نادان در بند و گرفتار زبان خود است و اين زبان نياموخته و رها، مشكلات و گرفتاري هاي زيادي براي صاحبش فراهم مي كند.

14 - حضرت امام هادي فرمود: «المراء يفسد الصداقة القديمة، و يحلل العقد العقدة الوثيقة و اقل ما فيه ان تكون المغالبة، و المغالبة أس اسباب القطيعة...».

«مراء و ستيزه، دوستي هاي كهن را بر باد مي دهد و پيوندهاي استوار را از هم مي گسلد و كمترين پيامد آن، انتظار مغالبه و پيروز شدن بر يكديگر است كه ريشه و بنياد جدايي ها مي باشد...».

«ستيزه» يا مجادله و پرخاش عامل به هم خوردن دوستي ها و كم شدن محبت است و به دنبال خود دشمني و ناخشنودي بسيار دارد.

15 - حضرت امام هادي مي فرمايد: العتاب مفتاح التعالي، و العتاب خير من الحقد..؛ سرزنش، كليد برتري جويي است و سرزنش از كينه بهتر است...».

شكي نيست كه عتاب و پرخاش عامل مهمي براي برتري جويي بشمار مي رود و كليد شر و بدي است ليكن با اين همه بهتر از كينه داشتن انسان از برادرش مي باشد.

16 - يكي از ياران امام هادي - عليه السلام - به ستايش ايشان پرداخت و در اين كار زياده روي كرد حضرت به او گفت:

«ان كثرة الملق يهجم علي الفطنة، فاذا حللت من اخيك محل الثقة فاعدل عن الملق الي



[ صفحه 198]



حسن النية..».

«تملق زياد بر هوشياري و زيركي آدمي مي شود (و آن را از بين مي برد) اگر در برادرت صفت نيكي ديدي به جاي تملق گويي به او حسن ظن داشته باش و نيت خود را درباره اش نيكو كن...».

اسلام از تملق گويي بيزار است زيرا نشانه ي ضعف و ناتواني شخصيت است و آن را براي مسلمانان نمي پسندد بلكه از آنان مي خواهد در تمام مراحل زندگي عزيز و سربلند باشند و از تذلل و خودكم بيني بپرهيزند.

17 - حضرت امام هادي مي فرمايد: «المصيبة للصابر واحدة، و للجازع اثنان..؛ مصيبت و اندوه براي شكيبا يكي است و براي ناشكيب و اهل جزع دوتا است...».

انسان اگر درباره ي غيرمنتظره و ناخوشايند صبر پيشه كند تنها يك مصيبت و ناراحتي دارد ولي اگر اختيار از كف بدهد و به جزع و فزع بپردازد دو ناراحتي و اندوه خواهد داشت: اندوه اولي و اندوه و مصيبت ناشي از جزع و ناشكيبايي.

18 - امام هادي - عليه السلام - مي فرمايد: «الحسد ما حق الحسنات، و الزهو جالب المقت..؛ حسد حسنات را از بين مي برد و غرور و خودپسندي، موجب نفرت و بيزاري مي گردد...».

امام درباره ي حسد و رشك هشدار مي دهد زيرا اين رذيله گناه بزرگي است و اخبار متضافر و فراواني داريم دال بر آن كه همانگونه كه آتش، چوب خشك را مي سوزاند و از بين مي برد حسد نيكي ها را نابود مي سازد. غرور و تكبر نيز از جمله رذائلي هست كه نفرت و ناخوشايندي مردم را از شخص متكبر در پي دارد و امام مردم را از اين رذيله برحذر مي دارد.

19 - حضرت امام هادي - عليه السلام - مي فرمايد:

«العجب صارف عن طلب العلم، و داع الي التخمط في الجهل».

«خودپسندي، انسان را از دانش جويي بازمي دارد و به تكبر و خودخواهي



[ صفحه 199]



جاهلانه فرامي خواند».

از خود راضي بودن و احساس كمال آدمي را از زياده طلبي علمي بازمي دارد و او را بي نياز از خودسازي وانمود مي كند در نتيجه به دانسته هاي خود اكتفا مي كند و همين عين جهل و كوري قلب است.

20 - حضرت فرمود: «البخل اذم الأخلاق، و الطمع سجية سيئة..».

«بخل، نكوهيده ترين خوي است و آزمندي خصلتي است پليد...».

امام، ما را از بخل و خست و لئامت طبع برحذر مي دارد زيرا پست ترين و زشت ترين رذيله اخلاقي است. حضرت همچنان درباره ي آزمندي هشدار مي دهد زيرا صفتي است نفرت انگيز و مشكل آفرين و دارنده اين صفت سختي ها و زحمت ها در زندگي خواهد كشيد.

21 - امام هادي - عليه السلام - مي فرمايد: «مخالطة الاشرار تدل علي شر من يخالطهم..؛ معاشرت و همنشيني و همدمي با بدان نشانه ي بدي و شرارت فرد معاشر و همنشين با آنان است...».

مسلما كسي كه با اشرار و كجروان، مجالست و مصاحبت دارد خود نيز از همان خميره سرشته شده است و اگر او فرد شريف و درستكاري بود با بدان نمي نشست. (الجنس الي الجنس يميل).

22 - حضرت فرمود: «الكفر للنعم امارة البطر، و سبب للتغيير...؛ كفران نعمت ها، نشانه ي سرمستي و باعث تغيير و زوال (نعمت) است...».

آن كه بجاي سپاس و شكر منعم كفران نعمت مي كند سرمست شده و پا از گليم خود فراتر گذاشته است و ديگر خود را بنده نمي داند. همين احساس موجب زوال نعمت شده او را به خاك خواهد نشاند.

23 - حضرت مي فرمايد: «اللجاجة مسلبة للسلامة، و مؤدية للندامة..؛ لجاجت، سلامتي را از آدمي مي گيرد و عاقبت او را پشيمان مي كند...».

لجاجت و پافشاري در به دست آوردن خواسته اي در صورتي كه مصلحت در صبر، متانت و آرامش باشد، سلامت را زايل و آدمي را دچار ندامت و



[ صفحه 200]



پشيماني مي كند لذا امام به شدت آن را نهي مي فرمايد و از ما مي خواهد اين حالت را از خود دور كنيم. در حديث ديگري لجاجت را از بين برنده ي رأي و انديشه معرفي مي كند.

24 - امام هادي مي فرمايد: «الهزء فكاهة السفهاء و صناعة الجهاله..؛ مسخره كردن، تفريح ابلهان و كار جاهلان و نادانان است...».

دست انداختن مردم و مسخره و تحقير كردن آنان سرمايه ناآگاهان و تفريح ابلهان است كه كار ديگري جز سبك كردن خلق خدا ندارند.

25 - حضرت هادي - عليه السلام - مي فرمايد: «العقوق يعقب القلة، و يؤدي الي الذلة..؛ عقوق (زير پا گذاشتن حقوق والدين) كاستي به دنبال دارد و موجب خواري و سرافكندگي مي گردد...».

عصيان و ترك نيكي نسبت به «پدر» پيامدهاي ناخوشايند زيادي از جمله كاهش نسل و شيوع خفت و خواري ميان افراد خانواده دارد.

26 - حضرت امام هادي - عليه السلام - مي فرمايد: «السهر الذ للمنام، و الجوع يزيد في طيب الطعام..؛ شب بيداري، خواب را شيرين تر و گرسنگي، غذا را گواراتر مي سازد...».

اسنان اگر شب را صرف بيداري كند لذتبخش ترين چيز براي او خواب خواهد بود همانطور كه اگر گرسنگي بكشد غذا هر چند ناگوار باشد به كامش شيرين و گوارا خواهد شد.

27 - امام هادي - عليه السلام - به يكي از ياران خود فرمود:

«اذكر مصرعك بين يدي اهلك حيث لا طبيب يمنعك، و لا حبيب ينفعك..».

«بستر مرگت را در ميان خانواده ات به ياد آور كه نه طبيبي مانع مرگ تو خواهد بود و نه دوستي به تو سودي تواند رساند...».

اين جملات انسان را به خودسازي، تهذيب نفس، به راه صلاح آوردن آن تواضع و فرامي خواند.

آدمي هنگامي كه همواره به ياد واپسين دم زندگي خود باشد سركشي



[ صفحه 201]



نمي كند و به حق ديگران دست اندازي نخواهد كرد.

28 - حضرت امام هادي - عليه السلام - مي فرمايد: «اذكر حسرات التفريط باخذ تقيم الحزم..؛ افوس تفريط كردن را به يادآور و حزم و دورانديشي را پيشه ساز...».

امام - عليه السلام - با اين سخنان تابناك به حزم و دورانديشي و اجتناب از تفريط كه افسوس و رنج را براي انسان به دنبال دارد فرامي خواند.

29 - حضرت امام هادي مي فرمايد: «ما استراح ذوالحرص و الحكمة..؛ دو كس تن به آسايش ندهند: آزمند و حكمت خواه...».

اين جمله حالات حريص و حكمت طلب را به خوبي بيان مي كند حريص در تلاش و رنج مدام براي افزايش خواسته و حفاظت از دارايي خود است و حكمت جو نيز زندگي خويش را صرف افزايش معلومات و دانسته هاي خويش مي كند.

30 - حضرت امام هادي - عليه السلام - فرمود: «لا نجع في الطبايع الفاسدة..؛ طبايع فاسد و پليد را درماني نيست...».

بيشتر منحرفين و افراد داراي طبع پليد و رفتار كجروانه را درماني نيست و نصيحت و پند دادن به آنان سودي به بار نمي آورد.

31 - حضرت امام هادي - عليه السلام - فرمود: «من لم يحسن ان يمنع لم يحسن ان يعطي..؛ آن كه نتواند خوب بازدارد نمي تواند خوب ببخشد...».

كسي كه فاقد ارزش هاي فكري و اجتماعي است همانطور كه نمي تواند به خوبي بازدارد نمي تواند نيك عطا كند.

32 - حضرت امام هادي - عليه السلام - فرمود: «شر من الشر جالبه، و اهول من الهول راكبه..؛ خواهان شر و بدي از آن شرورتر و هراسناكتر از هراس كسي است كه به دنبال آن است...».

آن كه براي خود و يا جامعه اش شري مي خواهد از شر بدتر و پليدتر است و آن كه به امور هراس انگيز مي پردازد، خود هراسناك تر از هول و دهشت است.



[ صفحه 202]



33 - حضرت امام هادي - عليه السلام - مي فرمايد: «اياك و الحسد فانه يبين فيك، و لا يعمل في عدوك..؛ از حسد بپرهيزيد كه اثر آن در شما ظاهر مي گردد و گزندي به دشمنانتان نمي رساند...».

قدر مسلم آن است كه رشك و حسد در دل شخص حسود مي ماند و مي پوسد و آثاري تلخ از خود بجاي مي گذارد در حالي كه كمترين زياني به شخص محسود (و هدف حسادت) نمي رساند.

34 - حضرت امام هادي - عليه السلام - فرمود:

«اذا كان زمان العدل فيه اغلب من الجور فحرام ان يظن باحد سوء حتي يعلم ذلك منه، و اذا كان زمان الجور اغلب فيه من العدل فليس لأحد ان يظن باحد خيرا ما لم يعلم ذلك منه..».

«اگر زمانه را عدل فراگرفت و عدالت بيش از ستم بود حرام است به كسي سوءظن داشته باشيم مگر اين كه بدانيم فرد مورد نظر واقعا استحقاق اين سوءظن را دارد و اگر زمانه را ستم فراگرفت و حق كشي بيش از عدل بود كسي حق ندارد نسبت به ديگري حسن ظن داشته باشد مگر اين كه يقين كند...».

وقتي عدالت اجتماعي و حق، جامعه را فرامي گيرد كسي حق ندارد نسبت به ديگري سوءظن داشته باشد و امام اگر ظلم و ستم بر جامعه حاكم باشد كسي را نرسد كه بيخود نسبت به ديگري گمان نيك برد مگر اين كه مطمئن گردد.

35 - حضرت امام هادي به متوكل فرمود:

«لا تطلب الصفاء ممن كدرت عليه، و لا الوفاء ممن غدرت به، و لا النصح ممن صرفت سوء ظنك اليه، فانما قلب غيرك لك كقلبك له..».

» از آن كه زندگيش را تلخ كرده اي توقع صفا نداشته باش و نسبت به هر كس پيمان شكني كردي خواستار وفاداري او مباش. و انتظار نصيحت از آن كه بدو بدگمان هستي نداشته باش زيرا دل و انديشه ي ديگران مانند خودت است...».



[ صفحه 203]



اين سخنان زرين از زيباترين بيانات حضرت است و در آن متوكل را از انتظار بيهوده «وفا»، «نصيحت» و «صفا» از كساني كه زندگيشان را تلخ كرده است و با ظلم و ستم خويش و ناجوانمرديهايش آنان را در تنگنا گذاشته است برحذر مي دارد زيرا تمامي آنان دشمنان او هستند.

36 - حضرت فرمود:

«ابقوا النعم بحسن مجاورتها، و التمسوا الزيادة فيها بالشكر عليها، و اعلموا ان النفس اقبل شي ء لما اعطيت، و امنع شي ء لما منعت فاحملوها علي مطية لا تبطي ء...».

«با نيكي نعمت ها را پايداري كنيد و با سپاس و شكر فزوني آنها را بخواهيد و بدانيد نفس خود را هر چه بدهيد مي پذيرد و از هر چه بازداريد بازمي ايستد پس آن را بر مركبي راهوار قرار دهيد...».

امام - عليه السلام - نيكي كردن به مردم را عاملي براي دوام و بقاي نعمت مي داند و سپاسگزاري منعم را موجب افزوني آن مي شمارد و مصداق بارز شكر، انفاق به فقرا و دستگيري ضعيفان است. در قسمت آخر سخن، حضرت بر لزوم خودسازي و تهذيب نفس و كنترل آن تأكيد مي ورزد زيرا اگر نفس را بخود واگذارند آدمي را به دره ي هلاكت و ضلالت مي اندازد.

37 - حضرت فرمود: «الجهل و البخل اذم الاخلاق..؛ جهل و بخل پست ترين صفت هاي اخلاقي است...».

شكي نيست كه ناداني و تنگ چشمي از صفات رذيله بوده و انسان را از خدا دور مي كند. دارنده ي اين صفات زندگي خود را همچون حيوان يله اي مي گذارند و به پايان مي رساند.

38 - امام هادي مي فرمايد: «حسن الصورة جمال ظاهر، و حسن العقل جمال باطن..؛ خوبرويي، زيبايي ظاهر و خردمندي، زيبايي باطن است...».

چهره ي زيبا موجب دلفريبي و جمال ظاهري انسان است اما زيبايي حقيقي آدمي در پختگي عقل و كمالات او است.

39 - حضرت هادي - عليه السلام - فرمود: «ان من الغرة بالله ان يصر العبد علي



[ صفحه 204]



المعصية و يتمني علي الله المغفرة..».

«و از نشانه هاي مغرور شدن و ايمني از مكر خدا آن است كه بنده بر گناه اصرار ورزد و پافشاري كند و همچنان خواهان آمرزش خدا باشد...».

كسي كه پي درپي به گناه رو مي آورد و كجروي مي كند و در عين حال از خداوند طلب آمرزش مي كند در حقيقت خود را فريفته است و از مكر خدا خويش را ايمن مي داند زيرا آمرزش تنها شامل كساني مي گردد كه پس از گناه از صميم قلب پشيمان مي گردند و خالصانه توبه مي كنند.

40 - امام هادي - عليه السلام - فرمود: «لو سلك الناس واديا وسيعا لسلكت وادي رجل عبدالله وحده خالصا..».

«اگر همه ي مردم به راهي هموار پا گذارند من راهي را برمي گزينم كه عبادت خالصانه براي خدا در آن باشد...».

سيره و روش امام - عليه السلام - آن است كه در همه حال رضاي خدا را در نظر مي گيرد و راهي را انتخاب مي كند كه شاهد مقصود را در آغوش گيرد و در اين راه از تنهايي هراسي ندارد اگر چه ديگران به راهي جز آن بروند.

41 - حضرت فرمود: «و الغضب علي من تملك لؤم..؛ خشم گرفتن بر زيردستان، دليل پستي آدم است...».

42 - امام فرمود: «الشاكر اسعد بالشكر منه بالنعمة التي اوجبت الشكر، لان النعم متاع و الشكر نعم..».

«شكرگزار به خود شكر سعادتمندتر است از نعمتي كه باعث شكر شده، زيرا نعمت متاع دنيا است و شكر نعمت دنيا و آخرت...».

43 - حضرت امام هادي فرمود: «ان الله جعل الدنيا دار بلوي، و الآخرة دار عقبي، و جعل بلوي الدنيا الثواب الآخرة سببا، و ثواب الآخرة من بلوي الدنيا عوضا..».

«خداوند دنيا را خانه ي آزمايش و آخرت را محل بقا و پاداش قرار داده است و بلاي دنيا را وسيله ثواب آخرت نموده و ثواب آخرت را عوض بلاي دنيا قرار داده است...».



[ صفحه 205]



44 - حضرت امام هادي - عليه السلام - فرمود: «ان الظالم الحالم يكاد ان يغطي علي ظلمه بحلمه، و ان المحق السفيه يكاد ان يطفي ء نور حقه بسفهه..».

«ستمگر بردبار و حليم ممكن است بتواند بر ظلم و ستم خود به وسيله حلم خويش سرپوش بگذارد و حق دار نابخرد بسا كه با سفاهت خود نور حق خويش را خاموش كند...».

45 - حضرت فرمود: «من جمع لك وده فاجمع له طاعتك..؛ آن كه دوستي خود را خالصانه تقديمت كند با اطاعت و پذيرش نظرش خالصانه به او پاسخ مثبت بده...».

46 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره..؛ آن كه نفس و شخصيتش برايش حقير است از شرش آسوده مباش...».

47 - حضرت - عليه السلام - فرمود: «الدنيا سوق ربح فيها قوم، و خسر فيها آخرون...».

دنيا بازاري است كه گروهي در آن سود مي برند و گروهي ديگر ضرر.

در اين جا بحث از برخي كلمات قصار و حكم امام را به پايان مي بريم و همين مقدار كم به خوبي گوياي لطافت روح و وسعت انديشه ي حضرت است كه او را در اوج قله ي تفكر انساني قرار مي دهد [1] .



[ صفحه 206]




پاورقي

[1] منابع مورد استفاده ي اين احاديث عبارتند از: الدر النظيم، الاتحاف بحب الاشراف، بحارالانوار، امالي طوسي، اعيان الشيعه، نزهة الناظر، تحف العقول، امالي شيخ مفيد، معاني الاخبار صدوق و مآثر الكبراء.