حرف (الف)
1 - «ابراهيم بن اسحاق»: شيخ طوسي او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - و ثقه مي شمارد [1] .
2 - «ابراهيم بن ابي بكر رازي»: كنيه اش ابومحمد است و برقي او را از ياران امام هادي - عليه السلام - مي شمارد. [2] .
3 - «ابراهيم بن ادريس»: شيخ طوسي و برقي او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - معرفي مي كنند [3] .
4 - «ابراهيم بن اسحاق»: شيخ او را از اصحاب امام هادي و ثقه مي داند [4] ، برقي نيز او را از ياران امام دانسته مي گويد: «شيخي است كه بر او طعني وارد نيست» [5] .
[ صفحه 208]
5 - «ابراهيم بن داوود يعقوبي»: شيخ او را از ياران امام هادي مي داند [6] ، برقي او را از ياران امام جواد و امام هادي - عليهماالسلام - برمي شمارد [7] و كشي او را از كساني مي داند كه از امام هادي روايت كرده اند [8] .
6 - «ابراهيم بن شيبه»: شيخ طوسي او را از ياران و اصحاب امام هادي معرفي مي كند [9] ابراهيم نامه اي به حضرت نوشت و در آن از گروهي از دين خارج شده كه به آشفتن و تخريب انديشه ي اسلامي مشغول بودند شكايت كرد كه ما بحث از اين قضيه را در بخش مربوط به دوران امام پي مي گيريم.
7 - «ابراهيم بن عبده ي نيشابوري»: شيخ او را از اصحاب امام هادي و امام حسن عسكري - عليهماالسلام - برمي شمارد [10] و كشي نقل مي كند كه امام حسن عسكري - عليه السلام - نامه اي به اسحاق بن اسماعيل نگاشت و در آن پس از سلام به ابراهيم بن عبده او را وكيل خود در اخذ حقوق شرعيه ساخت. [11] همچنين او را نزد عبدالله بن حمدويه بيهقي فرستاد و نامه اي به او داد كه در آن آمده بود:
«اما بعد، ابراهيم بن عبده را به سوي شما گسيل داشتم تا اهل نواحي و ناحيه تو حقوق واجبه شرعيه را كه بر گردن ايشان دارم به او بپردازند. من ابراهيم را امين و ثقه خود در آنجا نزد دوستدارانم مي دانم. پس از خدا بترسند و حقوق خود را ادا كنند زيرا عذري در ترك و تأخير آن ندارند اميدوارم خداوند آنان را به سبب عصيان اولياي خود به شقاوت دچار نكند و آنان و تو را مورد مرحمت قرا دهد بخاطر رحمتي كه بدانان دارم خداوند گشايش دهنده (روزي) و بزرگوار است...» [12] .
8 - «ابراهيم بن عقبه»: شيخ و برقي او را از اصحاب امام ابوالحسن هادي
[ صفحه 209]
- عليه السلام - برمي شمارند [13] او از امام ابوجعفر جواد و امام هادي - عليهماالسلام - روايت كرده است و سهل بن زياد و گروهي ديگر از او نقل حديث كرده اند. [14] .
9 - «ابراهيم بن محمد»: شيخ، ابراهيم بن محمد بن فارس نيشابوري را از اصحاب امام هادي و امام حسن عسكري - سلام الله عليهما - معرفي مي كند. [15] .
10 - «ابراهيم بن محمد همداني»: شيخ او را از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادي - عليهم السلام - برمي شمارد [16] و كشي مي گويد:
«ابراهيم وكيل امام بود و چهل مرتبه حج كرد [17] او وكيل امام جواد بود و حضرت به او نوشت: حساب تو رسيد خداوند عملت را بپذيرد و از آنان (كه حقوق شرعي خود را پرداخت كرده اند) خشنود باشد و آنان را در دنيا و آخرت با ما قرار دهد، فلان مقدار دينار و فلان مقدار لباس به سويت فرستاده شد خداوند در آنها به تو بركت دهد و نعمت او بر تو سرازير باشد. من به «نضر» نامه نوشتم و از او خواستم دست از تو بردارد و با تو مخالفت نكند و نوشتم كه تو نزد ما از منزلت والايي برخورداري. به «ايوب» نيز نامه اي نگاشتم و همين دستور را به او دادم. همچنين به موالي همدان نامه اي نوشتم و به آنان فرمان دادم از تو اطاعت كنند و دستورات تو را بكار ببندند و بدانند مرا جز تو وكيلي نيست...» [18] .
اين روايت (و نامه) به خوبي مقام و شأن و موقعيت ابراهيم را نزد امام - عليه السلام - نشان مي دهد.
11 - «ابراهيم بن مهزيار»: شيخ طوسي او را از اصحاب امام جواد و امام هادي - عليهماالسلام - برمي شمارد [19] و نجاشي مي گويد: كتاب «البشارات»
[ صفحه 210]
از او است [20] و كشي به سند خود از محمد بن ابراهيم بن مهزيار نقل مي كند كه گفت:
«پدرم هنگام مرگ اموالي به من سپرد و علامت و نشانه اي كه جز خداوند آن را نمي دانست به من داد و گفت: هر كس اين نشانه را گفت اموال را به او واگذار كن محمد مي گويد: من نيز به بغداد رفتم و در كاروانسرايي منزل گرفتم، روز دوم پيرمردي آمده در را كوفت به غلامم گفتم: ببين چه كسي بر در است. او بيرون رفت و برگشت و گفت: پيرمردي بر در است، من هم به او اجازه دادم داخل شود و او داخل شد و گفت: من «عمري» هستم اموالي را كه نزد خودت داري به من بده و سپس مقدار اموال و نشانه را گفت من نيز اموال را به او پرداختم» [21] .
اين روايت دليل آن است كه ابراهيم بن مهزيار وكيل امام در گرفتن حقوق شرعيه بوده است و طبيعتا كسي را امام وكيل قرار مي دهد كه ثقه و امين و عادل باشد.
12 - «ابراهيم دهقان»: شيخ او را از اصحاب امام هادي برمي شمارد [22] ليكن چيز ديگري درباره ي او نمي گويد.
13 - «احمد بن اسحاق»: احمد بن اسحاق بن عبدالله اشعري قمي نماينده و پيك اهل قم بود و از امام جواد و امام هادي روايت مي كرد و از خصيصين امام حسن عسكري بشمار مي رفت از او كتاب هايي با اين عناوين بجا مانده است:
الف - علل الصوم.
ب - مسائل الرجال از امام هادي - عليه السلام - كه احمد آن را جمع آوري كرد [23] .
[ صفحه 211]
ج - علل الصلاة [24] .
او از جمله كساني است كه حضرت مهدي (عج) را ديده اند و اخبار زيادي در ستايش و مدح او وارد شده است [25] .
14 - «احمد بن اسحاق رازي»: شيخ طوسي او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد [26] احمد از امام روايت مي كرد و سهل بن زياد از او نقل كرده است [27] .
15 - «احمد بن اسماعيل»: احمد بن اسماعيل بن يقطين از اصحاب امام هادي است و برقي او را نام برده است. [28] .
16 - احمد بن ابي عبدالله برقي»: شيخ او را با اين عنوان از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد [29] و نزديك به چهل حديث را با همين عنوان توقيع كرده و در سند آنها واقع شده است [30] .
17 - «احمد بن حسن»: احمد بن الحسن بن اسحاق بن سعد، شيخ او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد. [31] .
18 - «احمد بن حسن»: احمد بن حسن بن علي بن محمد بن فضال. مي گويند: او فصيح و گشاده زبان بود و در حديث، ثقه بشمار مي رفت. برادرش علي بن الحسن و عده اي ديگر از كوفيين از او روايت كرده اند. [32] .
كتاب هايي از جمله: كتاب الصلاة و كتاب الوضوء از او بجا مانده است. وي در سال 260 درگذشت. [33] .
19 - «احمد بن حمزه»: احمد بن حمزة بن اليسع قمي ثقه است و شيخ او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد [34] او از امام هادي و ابان بن
[ صفحه 212]
عثمان، حسين بن المختار، زكريا بن آدم، محسن بن احمد و محمد بن علي روايت كرده است و حسين بن سعيد، عبدالله بن جعفر، علي بن مهزيار و ديگران از او روايت كرده اند. [35] .
20 - «احمد بن الخضيب»: شيخ طوسي و برقي او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - معرفي مي كنند. [36] .
21 - «احمد بن زكريا»: احمد بن زكريا بن باباي قمي، برقي او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد. [37] .
22 - «احمد بن فضل»: شيخ طوسي او را با اين عنوان از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد. [38] .
23 - «احمد بن محمد»: احمد بن محمد السيادي البصري، شيخ او را در رجال خويش از اصحاب امام هادي و امام حسن عسكري - عليهماالسلام - برمي شمارد [39] .
24 - «احمد بن محمد»: احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي. شيخ او را از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام علي هادي - عليهم السلام - برمي شمارد [40] كنيه اش ابوجعفر بود و شيخ، بزرگ و چهره موجه قمي ها بشمار مي رفت و كسي بود كه به نمايندگي از ديگران با پادشاه ديدار مي كرد.
از او كتاب هايي از جمله كتب زير بجا مانده است: كتاب التوحيد، كتاب فضل النبي - صلي الله عليه و آله و سلم -، كتاب المتعه، كتاب النوادر، كتاب الناسخ و المنسوخ و كتاب فضائل العرب [41] .
25 - «احمد بن هلال»: احمد بن هلال الصبرتاني بغدادي، شيخ او را از اصحاب امام هادي برمي شمارد و او را متهم به غلو مي كند. [42] اخبار زيادي در
[ صفحه 213]
مذمت و سرزنش و بي ديني او و دوري از او وارد شده است.
26 - «اسحاق بن اسماعيل»؛ اسحاق بن اسماعيل بن نوبخت، شيخ و برقي او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارند. [43] .
27 - «اسحاق بن محمد بصري»: شيخ او را از اصحاب امام هادي - عليه السلام - برمي شمارد و مي گويد: او متهم به غلو است [44] و علامه مي گويد: او متهم به غلو است و از اصحاب امام جواد بشمار مي رود. [45] .
28 - «ايوب بن نوح»: ايوب بن نوح بن دراج، ثقه و امين است. نجاشي درباره او مي گويد: «ايوب، وكيل امام هادي و امام حسن عسكري - عليهماالسلام - بود و از منزلت بزرگي نزد آنان برخوردار بود، او مورد اعتماد، با ورع بسيار، اهل عبادت زياد، و در نقل روايت ثقه بود. پدرش نوح بن دراج قاضي كوفه و درست اعتقاد بود و برادرش جميل بن دراج است» [46] .
شيخ طوسي درباره او مي گويد: «ايوب بن نوح بن دراج ثقه است و كتابي دارد و روايات و مسايلي از امام هادي نقل كرده است».
كشي مي گويد: «ايوب از نيكان و صالحان بود و پس از مرگ تنها 150 دينار به ارث گذاشت در حالي كه مردم او را ثروتمند مي دانستند. او از امام هادي - عليه السلام - روايت مي كرد و گروهي از روات از او حديث نقل كرده اند».
پاورقي
[1] رجال طوسي، ص 409.
[2] رجال برقي.
[3] رجال طوسي، ص 409 و رجال برقي.
[4] رجال طوسي.
[5] رجال برقي.
[6] رجال طوسي.
[7] رجال برقي.
[8] رجال كشي.
[9] رجال طوسي.
[10] رجال طوسي.
[11] رجال كشي.
[12] معجم رجال الحديث.
[13] رجال طوسي و رجال برقي.
[14] معجم رجال الحديث، ج 1، ص 122 - 221.
[15] رجال طوسي.
[16] رجال طوسي.
[17] رجال كشي.
[18] رجال كشي.
[19] رجال طوسي.
[20] رجال نجاشي.
[21] رجال كشي.
[22] رجال طوسي.
[23] رجال نجاشي.
[24] الفهرست طوسي.
[25] الغيبه و اصول كافي.
[26] رجال طوسي.
[27] معجم رجال الحديث، ج 2، ص 48.
[28] رجال برقي.
[29] رجال طوسي.
[30] معجم رجال الحديث، ج 2، ص 32.
[31] رجال طوسي.
[32] رجال نجاشي.
[33] معجم رجال الحديث، ج 2، ص 32.
[34] رجال طوسي.
[35] معجم رجال الحديث، ج 2، ص 33.
[36] رجال طوسي.
[37] رجال برقي.
[38] رجال طوسي.
[39] رجال طوسي.
[40] رجال طوسي.
[41] معجم رجال الحديث.
[42] رجال طوسي.
[43] رجال طوسي.
[44] رجال طوسي.
[45] خلاصه ي علامه.
[46] رجال نجاشي.