بازگشت

ناداني تركان


تركان كمترين آشنايي با زمامداري و حكومت نداشتند و از مسائل سياسي و اقتصادي سر درنمي آوردند و زندگي و اخلاق آنان يكسره بر اساس باديه نشيني شكل گرفته بود و دست از عادات و خوي جاهلي و بدوي خود برنداشته بودند. جاحظ آنان را چنين ترسيم مي كند:

«تركان، چادرنشين، صحرازي، چاروادار و باديه نشينان عجم بشمار مي روند... آنان را انديشه ي صنعتگري، سوداپيشگي، پزشكي، كشاورزي، هندسه، غرس درختان، ساختمان سازي، آبياري و سدسازي، جمع آوري غلات و محصولات نيست بلكه همه ي انديشه آنان مصروف جنگ، تاراج، شكار، اسب سواري، نبرد تن به تن، يغماگري و گرفتن شهرها مي گردد و آنان را در اين كارها همتي بلند و پشتكاري شايسته است و سرآمد همگان بشمار مي روند و گوي سبقت از همگان ربوده اند و در حقيقت صنعت، تجارت، لذت، خوشي، افتخار، داستان و قصه هاي شبانه ي آنان همين جنگ و تاراج است...». [1] .

خلافت عباسي در قرن سوم به دست اين بيابانگردان دور از تمدن و فرهنگ افتاد و مقدرات مسلمانان را كوچ نشينان خانه به دوش به دست گرفتند و پيامد آن هم بحران هاي سخت، مشكلات دهشت بار، رنج هاي بيشمار و حوادث هولناك براي جامعه اسلامي بود.



[ صفحه 321]




پاورقي

[1] ديوان جاحظ.