بازگشت

هرزه درايي


ياوه سرايي و شوخ چشمي در بيشتر دوران حكومت بني عباس رايج بود و نه تنها در دربار بلكه در ميان طبقات مختلف مردم هرزه گويي و هرزه سرايي پديده اي آشكار بود و شاعران موضوعات سخيف و نادرست را موضوع شعر خويش قرار مي دادند. شاعري ابوبصير نام به خانه خدا رفته پس از حج و زيارت مرقد پيامبر به صف رايج زمان بازگشت و مطالب آشفته اي را به هم پيوسته و چنين سرود:



اتينا بعدكم مك

ة حجابا و زوارا.. [1] .





[ صفحه 384]



«به مكه سفر كرديم و به حج و زيارت رفتيم، اركان و پرده هاي حرم خدا را لمس كرديم و سپس به زيارت قبر پيامبر رفتيم. مردم كه مرا چنين ديدند گفتند: آيا بركت اين جا تو را شامل شد و آيا توبه اي كه در نظر داشتي حاصل گشت و حقيقتا به حق بازگشتي؟!».

«راه بازگشت را پيش گرفتيم تا آن كه به «حيره» نزديك شديم در آن جا شتربانم راه را گم كرد و حيران شد. ستاره ها پنهان شده بودند و سپيده در آستانه دميدن بود، پس گفتم: بارهايم را فرود آور و اهميتي به كساني كه مي روند مده. فرود آمديم و با گذشته ها تجديد عهد و ميثاق كرديم و آرزوها و خواسته هاي پنهان خود را برآورديم».

«به ديري درآمديم و با كشيش، خمار و ترسايي آهومانند كه زناري به ميان بسته بود مصاحبت كرديم كه اگر به او مهر مي ورزيدي و خوشرفتاري مي كردي همسايه خوبي بود و اگر به جنگ او مي رفتي جور و ستمش تو را به باد مي داد. پس با سوگندهاي خود چه مي كني كه آتش را به آنها نزديك كردي (و توبه ات تباه شد)».

بي بند و باري اين شاعر و به بازي گرفتن ارزش هاي اسلامي و زير پا نهادن آداب اجتماعي منحصر به فرد نيست بلكه اين تنها يك نمونه است. به ياوه سرايي شاعر ديگري از همان دوره گوش فرامي دهيم:



سقيا لشهر الصوم من شهر

عندي له ما شاء من شكر.. [2] .



«پربار و مبارك باد ماه رمضان كه بسيار سپاسگزارش هستم. چه فراوان دوستاني كه در شب هاي اين ماه بر آنان دست يافتم و شب، آنان را از خانه هايشان بدرآورد. و امامي كه تا نيمه شب بيدار و منتظر او بودم و اگر مي دانست چه كسي در پس او به انتظارش مي باشد از خواندن نماز (وتر) دست مي كشيد و سراغم مي آمد».



[ صفحه 385]



«و چه همراهاني كه در شب هاي قدر با اشتياق به ديدارت شتافتند و بر قدر، قدري ديگر افزودند. مردم با آرزوها و كارهاي نيك اين ماه را پشت سر گذاشتند و من با سنگيني گناه و تباهيم بر جا ماندم».

در آن زمان گرايش عمومي شهروندان به طرف بي بند و باري، هرزه درايي و ياوه سرايي بود. خلفاي بني عباس نيز با درافكندن خود در دامن فسق و فجور و سرگرمي آنان را بدين كارها تشويق مي كردند. در زندگاني و كاخ هاي عباسيان اثري از معنويت و حيات روحي يافت نمي شد. در اين جا بحث از دوران امام را خاتمه مي دهيم.



[ صفحه 386]




پاورقي

[1] الشعراء و الكتاب في العراق، ص 203 به نقل از: البصائر و الذخائر.

[2] ديوان المعاني، ص 234.