بازگشت

بعضي اخبار وارده از آن جناب


1- امام هادي عليه السلام فرمود موقعي كه موسي عليه السلام با خداوند عزوجل مناجات مي نمود عرض كرد خدايا پاداش كسي كه گواهي دهد من رسول و نبي تو هستم و تو با من سخن مي گوئي چيست؟

خداوند فرمود يا موسي فرشتگان من نزد او مي آيند و به او مژده بهشت مي دهند.

موسي عرض كرد خداي پاداش كسي كه در پيشگاه تو بايستد و نماز بخواند چيست؟

فرمود: به چنين كسي در ركوع و سجود و قيام و قعودش نزد فرشتگانم مباهات مي كنم و كسي را كه به نزد فرشتگانم مباهات نمايم عذابش نكنم!

موسي عرض كرد پاداش كسي را كه مسكيني را براي رضاي تو اطعام كند چيست؟

فرمود يا موسي دستور مي دهم روز قيامت منادي در ميان مردم ندا كند كه فلاني پسر فلان از آزاد كرده هاي خدا از آتش دوزخ است.

موسي عرض كرد: معبودا پاداش كسي كه صله رحم كند چيست؟

فرمود عمرش را طولاني گردانم و سكرات مرگ را برايش آسان نمايم و خازنان بهشت او را صدا زنند كه به نزد ما بشتاب و از هر دردي كه خواهي وارد



[ صفحه 77]



شو!

عرض كرد خدايا پاداش كسي كه آزار خود را از مردم باز دارد و به آنها نيكي كند چيست؟

فرمود در روز قيامت دوزخ بر او صدا زند كه مرا بر تو راهي نيست!

عرض كرد خدايا پاداش كسي كه تو را با زبان و دل ياد كند چيست؟

فرمود او را روز قيامت در سايه عرشم درآورده و در حمايت خود قرار دهم.

عرض كرد پاداش كسي كه كتاب تو را در نهان و آشكار بخواند چيست؟

خداوند عزوجل فرمود مانند برق از صراط مي گذرد.

عرض كرد پاداش كسي كه به آزار و دشنام مردم به خاطر تو صبر كند چيست؟

فرمود در ترس ها و وحشت هاي روز قيامت به او كمك كنم.

موسي عرض كرد خدايا پاداش كسي كه چشمانش از خوف تو اشك آلود شود چيست؟

فرمود چهره اش را از حرارت آتش نگهدارم و روز قيامت او را از فزع اكبر ايمن گردانم.

عرض كرد پاداش كسي كه از شرم تو ترك خيانت كند چيست؟

خداي تعالي فرمود او روز قيامت در امان است.

عرض كرد خدايا كسي كه عمدا مؤمني را به قتل رساند كيفرش چيست؟

فرمود روز قيامت به او نظر نكنم و از لغزشش درنگذرم.

عرض كرد پاداش كسي كه كافري را به اسلام دعوت كند چيست؟

فرمود روز قيامت به او اجازه مي دهم براي هر كسي كه بخواهد شفاعت كند.



[ صفحه 78]



عرض كرد خدايا پاداش كسي كه نمازهاي خود را در وقت آنها بخواند چيست؟

فرمود خواسته اش را به او مي دهم و بهشتم را بر او مباح كنم.

عرض كرد پاداش كسي كه از ترس تو وضويش را تمام (شاداب) گيرد چيست؟

فرمود روز قيامت كه او را مبعوث كنم نوري ميان دو چشمش مي درخشد.

عرض كرد پاداش كسي كه ماه رمضان را براي تو روزه بگيرد چيست؟

فرمود روز قيامت در جائي قرارش دهم كه او را ترسي نباشد.

عرض كرد خدايا پاداش كسي كه ماه رمضان را به خاطر مردم روزه بدارد چيست؟

فرمود يا موسي ثواب او مانند ثواب كسي است كه آن را روزه نداشته است. [1] .

2- صقر بن دلف گويد: كه از مولاي خود علي بن محمد بن علي الرضا عليه السلام شنيدم كه فرمود هر كسي را به سوي خدا حاجتي باشد بايد در حالي كه غسل كرده قبر جدم رضا عليه السلام را در طوس زيارت كند و در نزديك سر مبارك آن حضرت دو ركعت نماز بخواند و در قنوتش حاجت خود را از خداوند بخواهد كه اگر خواسته او گناه و قطع رحم نباشد خداوند دعاي او را مستجاب فرمايد و موضع قبر آن حضرت بقعه اي از بقعه هاي بهشت است و هيچ مؤمني آن را زيارت نكند جز اينكه خداوند او را از آتش دوزخ آزاد كرده و داخل بهشت گرداند. [2] .



[ صفحه 79]



3- ابن سكيت گويد از علي بن محمد بن علي الرضا عليه السلام شنيدم كه گفت اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمود: اياكم و الالظاظ بالمني فانها من بضايع الفجرة. از مداومت به آرزو دوري كنيد زيرا كه آن از سرمايه هاي اهل فجور است. [3] .

4- امام هادي عليه السلام توسط آباء گرامي خود از سيد انبياء محمد صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده است كه فرمود به زياد نماز خواندن و بسيار روزه گرفتن مردم و همچنين به زياد حج كردن و زمزمه آنها در شب نگاه نكنيد بلكه به راستگوئي و امانت آنها بنگريد. [4] .

5- محمد بن حسين بن ابي خطاب نقل مي كند در خدمت امام هادي علي بن محمد عليه السلام در مسجد پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در مدينه بودم كه گروهي از اصحاب آن حضرت حضور يافتند و يكي از آن ها ابوهاشم جعفري بود كه مردي بليغ و سخندان و در نزد امام قدر و منزلت زيادي داشت، سپس جماعتي از صوفيه وارد مسجد شده و در گوشه اي حلقه زده و نشستند و شروع كردند به لا اله الا الله گفتن.

امام هادي عليه السلام به اصحاب خود فرمود به اين حيله گران التفاف نكنيد زيرا اينان خلفاي شياطين و خراب كنندگان پايه هاي دين هستند، براي آسايش تن اظهار زهد مي كنند و براي آشكار كردن چهار پايان (اشخاص بي خرد) شب زنده داري نمايند، عمري گرسنگي مي خورند تا براي پالان خود خرهاي چندي پيدا كنند، اينها لا اله الا الله نمي گويند مگر براي فريب دادن مردم، و غذا كم نمي خورند مگر براي پر كردن كاسه هاي بزرگ و ربودن دلهاي مردم احمق، با مردم از دوستي خدا سخن گويند و آن ها را نرم نرم و پنهان به چاه گمراهي مي اندازند، وردهاي اينها رقصيدن و كف زدن است و ذكرهايشان ترنم و غنا كردن، جز سفيهان كسي از آنها پيروي نكند و جز بي خردان و احمقان كسي



[ صفحه 80]



بدينها معتقد نشود!

پس هر كس به زيارت يكي از اينان چه در حال حيات و چه در حال ممات برود مثل اين است كه به زيارت شيطان و پرستش بتان رفته است و هر كه يكي از اينها را ياري كند مثل اينكه يزيد و معاويه و ابوسفيان را ياري كرده است!

مردي از اصحاب امام عرض كرد اگر چه معترف به حقوق شما باشند؟

راوي گويد آن حضرت مانند كسي كه خشمگين باشد به او نگريست و فرمود اين سخن را واگزار. كسي كه به حقوق ما معترف باشد به راه نافرماني ما نرود آيا نمي دانيد كه اين طائفه پست ترين طايفه هاي صوفيه اند و صوفيه همگي از مخالفان ما بوده و راه و روش آن ها غير راه و روش ما است و آن ها نيستند مگر نصراني و مجوس اين امت. [5] .

6- ابن سكيت گويد: به ابي الحسن عليه السلام عرض كردم خداوند چرا موسي بن عمران را با عصا و يد بيضا و آلت سحر مبعوث فرمود و عيسي را با وسائل پزشكي و محمد را كه درود خدا بر او و خاندانش و جميع انبياء باد با كلام و سخنوري برانگيخت؟

حضرت فرمود خداي تعالي موسي را موقعي مبعوث فرمود كه سحر و جادوگري بر مردم آن زمان غلبه داشت پس موسي از جانب خدا چيزي آورد كه آوردن مانند آن از حد توانائي آن ها خارج بود و او با آن وسائل سحر آن ها را باطل نمود و حجت را بر آن ها ثابت كرد و خداوند عيسي عليه السلام را در زماني فرستاد كه فلج و زمين گيري زياد شده بود و مردم نيازمند طب بودند و عيسي از جانب خدا چيزي آورد كه آنها مانند آن را نداشتند و به اذن خدا مردگان را زنده كرد و كور مادرزاد و پيس را درمان نمود و حجت را بر آنها ثابت كرد و خداوند



[ صفحه 81]



محمد صلي الله عليه و آله و سلم را در زماني مبعوث فرمود كه خطابه و سخنوري و به گمانم شعر را هم فرمود بر مردم آن عصر غلبه داشت پس آن حضرت از جانب خداوند مواعظ و حكمي آورد و گفتار آنها را باطل ساخت و حجت را بر آنها ثابت نمود.

ابن سكيت به حضرت عرض كرد به خدا مثل تو را هرگز نديدم! (بفرمائيد) در اين زمان حجت خدا بر مردم چيست؟ امام فرمود عقل او است كه به وسيله آن (امام) راستگو را مي شناسند و تصديقش كنند و دروغگو را مي شناسند و تكذيبش نمايند.

ابن سكيت گفت به خدا جواب درست همين است. [6] .

7- شيخ صدوق در كتاب اعتقادات روايت مي كند كه حضرت امام علي النقي عليه السلام بر بالين بيماري از اصحاب خود در موقعي كه مي گريست و از مرگ بي تابي مي نمود وارد شد و فرمود: اي بنده خدا تو به علت اينكه مرگ را نمي شناسي از آن مي ترسي! اگر جامه تو چركين و كثيف شود و تو از شدت چرك و كثافت ناراحت شوي و بدنت زخم و خارش پيدا كند و بداني كه شستشو در حمام همه اينها را زائل نموده و از بين مي برد آيا در اين صورت حاضر مي شوي به حمام روي و اين كثافات را از تن و لباس خود بشوئي؟

آيا بر تو سخت نيست كه به حمام نروي و اين آلودگي ها و چركها همچنان بر تو بماند؟

عرض كرد بلي يابن رسول الله. امام فرمود پس مرگ همان شستشو است و آن آخرين فقره است كه براي تصفيه گناهان تو و پاكيزه ساختن تو از بديهايت باقي مانده است و چون تو به مرگ وارد شدي و از آن گذشتي از هر غم و اندوه و آزاري نجات يافته و به هر گونه فرح و شادي رسيده اي! آن مرد (چون سخنان



[ صفحه 82]



امام را شنيد) در آن حال آرام گرفت و بانشاط شد و تسليم مرگ گرديد و چشم خود را بر هم نهاد و راه آخرت در پيش گرفت. [7] .

8- ابودعامه گويد براي عيادت علي بن محمد عليه السلام در موقعي كه مريض بود و همان مرض منجر به وفات او شد خدمت وي رسيدم و هنگامي كه خواستم برگردم فرمود: اي ابادعامه حق تو بر من واجب شد آيا تو را حديثي نگويم كه از شنيدن آن مسرور شوي؟

عرض كردم يابن رسول الله چقدر نيازمند آن هستم!

فرمود پدرم محمد بن علي مرا حديث كرد و گفت: پدرم علي بن موسي مرا حديث كرد و گفت: پدرم موسي بن جعفر مرا حديث كرد و گفت: پدرم جعفر بن محمد مرا حديث كرد و گفت: پدرم محمد بن علي مرا حديث كرد و گفت: پدرم علي بن الحسين مرا حديث كرد و گفت: پدرم حسين بن علي مرا حديث كرد و گفت: پدرم علي بن ابيطالب مرا حديث كرد و گفت كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود يا علي بنويس، عرض كردم چه بنويسم؟ فرمود بنويس: بسم الله الرحمن الرحيم - الايمان ما وقر في قلوب و صدقته الاعمال، و الاسلام ما جري علي اللسان و حلت به المناكحة. (ايمان آن است كه در دل جا گيرد و ثابت شود و اعمال انسان او را تصديق كند و اسلام آن است كه بر زبان جاري شود و به وسيله آن زناشوئي حلال گردد.)

ابودعامه گويد عرض كردم يابن رسول الله به خدا نمي دانم كدام يكي از اين دو نيكوتر است خود حديث يا سلسله اسنادش؟

فرمود اين حديث در صحيفه اي است كه به خط علي بن ابيطالب عليه السلام و املاء رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد و ما آن را كوچك از بزرگ ارث مي بريم. [8] .



[ صفحه 83]




پاورقي

[1] حيوة القلوب جلد 1 ص 405 - امالي صدوق مجلس 37 حديث 8.

[2] امالي صدوق مجلس 86 حديث 12 - عيون اخبار الرضا جلد 2 ص 262.

[3] مجموعه ورام جلد 2 ص 72.

[4] عيون اخبار الرضا جلد 2 ص 51.

[5] حديقة الشيعه ص 603 - 602.

[6] اصول كافي جلد 1 كتاب العقل و الجهل حديث 20.

[7] اعتقادات صدوق.

[8] بحارالانوار جلد 50 ص 208.