بازگشت

از نامه هاي امام


1- سهر بن زياد گويد: بعضي از اصحاب ما از امام هادي عليه السلام درخواست نمود كه براي او دعائي تعليم دهد كه مفيد دنيا و آخرت باشد حضرت به او مرقوم فرمود:

اكثر من الاستغفار و الحمد فانك تدرك بذلك الخير كله. يعني زياد استغفار و حمد كن كه تو به وسيله آن تمام خير و نيكي را به دست مي آوري. [1] .

2- احمد بن هلال گويد از ابوالحسن عليه السلام پرسيدم توبه نصوح چيست؟

آن حضرت مرقوم فرمود: ان يكون الباطن كالظاهر و افضل من ذلك. [2] .

يعني اينكه باطن انسان مانند ظاهرش بوده و بلكه بهتر از آن باشد.

3- احمد بن اسحاق گويد يا ابي الحسن ثالث عليه السلام نامه نوشته و از رؤيت خدا و اختلاف مردم در آن سؤال نمودم حضرت مرقوم فرمود:

لا تجوز الرؤية ما لم يكن بين الرائي و المرئي هواء ينفذه البصر فاذا انقطع الهواء عن الرائي و المرئي لم تصح الرؤية، و كان في ذلك الاشتباه لان الرائي متي ساوي المرئي في السبب الموجب بينهما في الرؤية وجب الاشتباه و كان ذلك التشبيه لان الاسباب لابد من اتصالها بالمسببات. [3] .



[ صفحه 110]



ترجمه:

تا ميان بيننده و چيز ديده شد هوائي كه بينائي در آن نفوذ كند موجود نباشد ديدن صورت نگيرد پس اگر هوا ميان بيننده و ديده شده قطع شود و نوري نباشد ديدن درست نباشد و هر يك از بيننده و ديده شده در احتياج داشتن به هواء كه واسطه بينائي قرار گرفته شبيه ديگري مي باشد زيرا كه بيننده هر زمان در نيازمندي به سبب و واسطه با ديده شده مساوي باشد لازم مي آيد كه هر دو مانند يكديگر باشند و اين مستلزم همان تشبيه (ممتنع) است كه اتصال ميان اسباب و مسببات حتمي است. (ديده شدن هر چيز مادي تحت شرايطي امكان پذير مي باشد كه صورتي از آن در چشم بيننده منعكس مي شود و چون خداوند مانند موجودات مادي نيست كه تحت آن شرائط قرار گيرد لذا ديده شدن او محال و ممتنع است)

4- امام هادي عليه السلام به يكي از شيعيان خود در بغداد كه درباره خلق قرآن از آن حضرت سؤالي نموده بود چنين مرقوم فرمود:

بسم الله الرحمن الرحيم. عصمنا الله و اياك من الفتنة، فان يفعل فاعظم بها نعمة و ان لا يفعل و هي الهلكة. نحن نرمي ان الجدال في القرآن بدعة اشترك فيها السائل و المجيب. فتعاطي السائل ما ليس له و تكلف المجيب ما ليس عليه.

و ليس الخالق الا الله و ما سواه مخلوق، فالقرآن كلام الله لا تجعل له اسما من عندك فتكون من الضالين، جعلنا الله و اياكم من الذين يخشون ربهم بالغيب و هم من الساعة مشفقون. [4] .

ترجمه:



[ صفحه 111]



به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند ما و تو را از فتنه نگاه دارد پس اگر چنين كند چه نعمت بزرگي است و اگر نكند آن نوعي هلاك است. به نظر ما جدال درباره قرآن بدعت است كه سؤال كننده و جواب گوينده در آن شريكند، سؤال كننده در پي تحقيق چيزي است كه حقش نيست و پاسخگو درباره چيزي خود را به زحمت انداخته كه بر عهده او نيست، پس قرآن كلام خدا است و از پيش خود اسمي بر آن مگذار كه (اگر چنين كني) از گمراهان باشي، خداوند ما و تو را از كساني قرار دهد كه در نهان از پروردگارشان مي ترسند و از قيامت هراسانند.

5- امام هادي عليه السلام در پاسخ كسي كه از آن حضرت درباره توحيد پرسيده بود مرقوم فرمود:

لم يزل الله موجودا ثم كون ما اراد لا راد لقضائه و لا معقب لحكمه، تاهت اوهام المتوهمين و قصر طرف الطارفين و تلاشت او صاف الواصفين و اضمحلت اقاويل المبطلين عن الدرك لعجيب شأنه او الوقوع بالبلوغ علي علو مكانه.

فهو بالموضع الذي لا يتناهي و بالمكان الذي لم يقع عليه فيه عيون باشارة و لاعبارة. هيهات هيهات. [5] .

ترجمه:

خداوند هميشه بوده و سپس آنچه را كه خواسته بوجود آورده است نه قضاي او را رد كننده اي است و نه حكمش را به تأخير افكننده اي، از درك شأن عجيب او و يا از رسيدن به علو رتبت وي اوهام خيالبافان سرگردان مانده و ديده نگرندگان كوتاه گشته و اوصاف وصف كنندگان نابود شده و سخنان باطل



[ صفحه 112]



گويان پوچ و بي ارزش گرديده است، پس او در موضع لايتناهي است و در مرتبه اي است كه چشم ها به اشارت و عبارات به او احاطه ننمايند هيهات هيهات.



[ صفحه 113]




پاورقي

[1] الامام علي الهادي عليه السلام ص 51 و 52.

[2] الامام علي الهادي عليه السلام ص 51 و 52.

[3] توحيد صدوق باب 8 - اصول كافي جلد 1 باب في ابطال الرؤية حديث 4.

[4] امالي صدوق ملجس 81 حديث 14 - روضة الواعظين جلد 1 ص 38.

[5] الاحتجاج جلد 2 ص 250.