بازگشت

مستعين عباسي


در روز يكشنبه پنجم ربيع الثاني سنه ي (248) كه منتصر از اين جهان رخت بربست پسر عمويش احمد بن محمد بن معتصم كه او را مستعين بالله مي گفت بر مسند خلافت جاي گزين شد .

نقل شده كه مستعين مردي زن دوست كثير الجماع بود ، وي مردي بود كه در مصرف اموال اسراف و زياده روي مي كرد مستعين در اواخر ايام سلطنت خود با وصيف و بغاء صغير از سامره به بغداد انتقال يافت و در خانه ي محمد بن عبدالله بن طاهر منزل گزيد .

ياران مستعين در روز چهارشنبه در سامراء اتحاد كردند و با متعز بالله بيعتت نمودند ، موقعي كه معتز بالله بر مسند خلافت نشست از ساير مردم بيعت گرفت . آن گاه مؤيد برادر خود را وليعهد خويش نمود . پس از اين جريان ابواحمد برادر خود را با گروهي از موالي براي جنگ با مستعين متوجه بغداد كرد و از نيمه ي ماه صفر سنه ي (251) با اهل بغداد شروع به جنگ نمودند سرانجام امر معتز بالله تقويت و امر مستعين تضعيف شد .

همين كه محمد بن واثق ديد كار معتز بالا گرفت از مستعين اعراض نمود و به معتز مايل گرديد .

پس از اين جريان بود كه محمد بن عبدالله بن طاهر نامه اي



[ صفحه 109]



براي معتز نگاشت و پيشنهاد كرد كه وي با مستعين صلح و او را از مقام خلافت خلع نمايد .

شرائطي فيمابين معتز و مستعين درباره ي صلح بين طرفين مقرر شد و مستعين در روز پنجشنبه سوم محرم سنه ي (253) خود را از مقام خلافت بركنار كرد .

مدت خلافت مستعين تا آن موقعي كه خويشتن را معزول كرد سه سال و هشت ماه و بيست و هشت روز بود .

پس از اين جريان بود كه مستعين به طرف واسط سفر كرد آنگاه معتز او را از واسط به سامراء احضار نمود و قبل از آنكه مستعين وارد سامرا شود معتز سعيد حاجب را براي استقبال وي اعزام كرد و به وي دستور داد تا مستعين را به قتل برساند .

موقعي كه سعيد حاجب در قاطول كه نزديك سامره است با مستعين مواجه شد او را از محمل بيرون كشيد و چندين تازيانه بر او زد ، آنگاه بر سينه ي وي نشست و سرش را از بدن جدا كرد و جسدش را در ميان راه افكندند تا گروهي از مردم او را به خاك سپردند .

سعيد حاجب سر مستعي را موقعي نزد معتز آورد كه وي مشغول شطرنج بازي بود معتز دستور داد : سر او را در گوشه اي نهادند تا از شطرنج بازي فراغت يافت .

همين كه از بازي فراغت پيدا كرد دستور داد تا آن سر را آوردند ، آنگاه چند لحظه اي به آن سر نگاه كرد و پس از اين جريان دستور داد تا آن را به خاك سپردند .



[ صفحه 110]



مستعين در ششم ماه شوال سنه ي (252) به قتل رسيد و در آن موقع مدت سي و پنج سال از عمرش گذشته بود .