بازگشت

معتز بالله عباسي


در روز پنجشنبه سوم محرم سنه ي (252) كه مستعين خود را از مقام خلافت بركنار كرد پسر عموي وي كه زبير بن متوكل بود و او را معتز بالله لقب داده بودند به جاي مستعين نشست .

مدت خلافت معتز چهار سال و ششماه و چند روزي بيش نبود وي در موقع عزل از خلافت سي و چهار ساله بود .

دميري راجع به كشته شدن معتز مي نگارد : (صالح بن وصيف) دستور داد تا زعماي دولت در آن حجره اي كه معتز توقف داشت هجوم آوردند ، پاي او را گرفته كشان كشان از حجره خارج نمودند و او را در ميان آفتاب گرم به پاي داشتند .

معتز كه در ميان آن آفتاب سوزان ايستاده بود از شدت حرارت خورشيد گاهي تكيه بر يك پاي و ديگر گاه بر پاي ديگر اتكاء مي كرد و آن مردم وي را اذيت و آزار مي نمودند و مي گفتند : بايد خويشتن را از مقام خلافت بركنار نمائي !

ولي يك چنين پيشنهادي را نمي پذيرفت و از شدت حرارت خورشيد دست خود را سايبان صورت خويش قرار مي داد تا اين كه سرانجام بيچاره شد و خود را خلع نمود .

مدت سه روز بود كه صالح وي را از آب و طعام محروم كرد ، آنگاه او را در سردابي جاي داد و در آن را مسدود نمود



[ صفحه 111]



تا در آنجا هلاك شد .

بنا به روايتي او را با آب جوش تنقيه كرد تا از دنيا رفت بعضي از نويسندگان نوشته اند : پنج روز بعد از اينكه معتز خويش را از خلافت بركنار كرد او را داخل حمام نمودند و از آب آشاميدني ممنوعش كردند تا نزديك به هلاكت رسيد ، آنگاه آب شور يا آب بسيار خنكي براي وي آوردند ، وقتي از آن آب آشاميد دنيا را بدرود گفت .