دودمان امام
به راستي كه شجره و نسبت اجدادي، بهترين عامل شناسائي و طريق نيل به شناخت پيشواي گزيده است اين پيشواي حق مدار از نظر رابطه ي خويشاوندي و رشته ي خانوادگي به ارحام مطهره و اصلاب مقدسه، وابسته مي باشد با چند پيوند بسيار نزديك منتهي به رسول خدا، مي شود. ايزد يكتا در قرآن مقدسش مي فرمايد.
(انا خلقناكم من ذكر وانثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا) يعني ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را شعبه، شعبه و قبيله، قبيله ساختيم تا يكديگر را به خوبي بشناسيد.
بنابراين شناخت سلسله نسب، بهترين عامل شناسائي مردم و بررسي و پژوهش افراد است و هر كس توفيق شناخت مردم را نيابد از جامعه شناسي و نتايج آن بي بهره است.
در يك حديث شريف كيفيت تحقق مطلب چنين نمايش داده شده است.
مي فرمايد: نسبت ها و روابط اجدادي را بياموزيد تا بدان
[ صفحه 30]
وسيله موفق به شناخت اصالت ها و ريشه هاي خانوادگي شويد به عبارت ديگر شناخت حسب لازمه اش شناخت نسبت مي باشد. بهر تقدير شجره و سلسله نسب بايد مانند درخشش خورشيد در گرمگاه روز، تلالو كند و چون روز، روشن و آشكار باشد. يكي از روشن ترين و تابناك ترين شجره ها و سلسله نسب ها، نسب خاندان پيامبر اسلام است. كه نسل به نسل و فرزند به فرزند بدست ما رسيده است.
تحليل و بررسي و شناخت شجره و نسب پيشوايان راستين دين و عامل ويژگيهاي اخلاقي و خصوصيات فكري و برتريهاي انديشه و عقيده و فداكاري، و وفاداري، و پارسايي و افراشتن پرچم دين و اعتلاء كلمه طيبه ي لا اله الا الله محمدا رسول الله از مهمترين و مشعشع ترين عوامل به شمار مي آيد و رهگذري است بر شناسائي پيشوايان و رهبران شيعه، كه ما را در جهت آن رهنمون مي شود.
شخصي از اميرالمؤمنين علي عليه السلام خواست تا درباره ي خود و بني اميه و بني هاشم اظهار نظر فرمايد: حضرت فرمود، امويان منكرترين، نيرنگ بازترين، فاسدترين مردم اند، و ما درخشنده ترين، ناصح ترين، با گذشت ترين مردم هستيم [1] .
اينك اين رشته ولايت را كه در گفتار يكي از فضلاي اهل سنت و جماعت منعكس شده بازگو و به عنوان شاهد مثال مي آوريم:
حضرت هادي (ع) فرزند ائمه ي معصومين است. پدر و جد
[ صفحه 31]
دو امام بزرگوار شيعه بعد از خود يعني حضرت ابامحمد حسن عسكري و مهدي صاحب الزمان اين شخصيت ممتاز انساني است.
حضرت هادي فرزند امام جواد، كه پيشواي جوان سال و صاحب نظر مي باشد، همان كسي كه در جواب پرسش ها، بديعه گوي و حاضر جواب بود [2] .
او فرزند امام رضا كه مشهور به هوشمندي بود، مي باشد ارج و قدرش جليل بود، امام رضا در نزد مأمون از مقام و منزلت خاصي برخوردار بود [3] و فرزند امام موسي الكاظم است، اين پيشوا به ستم ها و تجاوزاتي كه بر حريم قدسش اعمال شده مشهور مي باشد رهبري حليم، باب ارباب نياز مردم عراق بود، وي در جرگه ي بهترين عابدان و زاهدان محسوب مي شد [4] او فرزند امام جعفر صادق صاحب دانشها، همو كه در همه علوم چابك سواري ورزيده بود آوازه اش در همه كشورها پيچيده و او را رئيس مذاهب و مكاتب و استاد رهبران بزرگ فكري مي خواندند [5] و فرزند امام محمد باقر شكافنده علوم معقول و منقول، آشكار كننده گنجينه هاي مخفي معارف، حقايق، احكام و پندها و لطايف بود و هيچ كس فضائل وي را انكار و پوشيده نمي داشت مگر كوردلان سيه بخت، يا بدنهادان
[ صفحه 32]
زشت سيرت [6] از اجدادش امام زين العابدين مشهور به سجاد است، مردي آسماني، زاهد و عابد كه در هنگام وضو براي نماز چهره اش زرد رنگ مي شد. (چون به سوي خدا مي رفت) همواره بخشش و گذشت داشت و نيز معروف به زينت سجده گران بود) [7] .
امام هادي (ع) يكي از اجدادش حسين بن علي بزرگ شهيدان است كه آسمان در سوك كشتن او خون باريد و بالاخره جد بزرگش اميرمؤمنان، شير خداي غالب، شهسوار مشرق ها و مغرب ها، باب شهر دانش، علي ابن ابي طالب است. كسي كه امام شافعي در وصف او اشعاري چنين سروده است:
اذا نحن فضلنا علياء فاننا
روافض بالتفضيل عند ذوي الجهل
چون ما علي را برتر مي دانيم، در نزد جاهلان و بي خردان متهم به رافضي هستيم. و نيز مي گويد:
قالوا ترفضت قلت كلا
ما الرفض ديني و لا اعتقادي
لكن توليت غير شك
خير امام و خير هادي
ان كان حب الولي رفضا
فانني ارفض العباد
يعني پاره اي از ناآگاهان به عظمت علي، مي گويند كه تو (شافعي) رافضي هستي.
خير چنين نيست دين و اعتقاد من رفض نيست، اما بدون
[ صفحه 33]
ترديد من دوستدار و شيفته بهترين پيشوا و راهبر هستم، اگر عشق و دوستي ولي خدا، علي مرتضي رفض مي باشد، در اين صورت من رافضي ترين بندگان هستم.
شافعي اشعار ديگري سروده كه متن آن چنين است:
يا راكبا قف بالمحصب من مني
و اهتف بساكن خيفها و الناهض
سحرا اذا فاض الحجيج الي مني
فيضا كملتطم الفرات الفائض
ان كان رفضا حب آل محمد
فليشهد الثقلان اني رافضي
يعني اي سوار كار چابك در شن زار و سنگلاخ منا توقف كن و آواي خود را به ساكن خفته و متحرك بيدار آن فرو خوان، سپيده دم صبحگاهان به هنگام سرازير شدن انبوه حاجيان بسوي منا.
گروه گروه حاجيان چون موج متلاطم و ريزان فرات مي جوشند و مي آيند.
اگر دوستي و عشق به خاندان محمد (ص) رفض است پس اي جن و انس گواه باشيد كه من رافضي هستم.
(توضيح: رافضه گروهي هستند كه پيشواي خويش را رها كنند. و از او باز گردند. اهل تسنن تمام فرقه هاي شيعه را رافضه و پيروان اين مذهب را رافضي گويند. زيرا كه شيعه خلافت سه خليفه اول را رفض ورد كردند. جمع اين كلمه روافض است. عقيده ديگري مي گويد: به هر فرد از پيروان زيد بن علي بن حسين (ع) كه سپس بيعت او را
[ صفحه 34]
شكستند رافضي گويند، در نزد اهل سنت به هر يك از افراد شيعه رافضي گفته مي شود.)
پاورقي
[1] العقد الفريد جلد (2) ص (211) چاپ مصر 1353 هجري.
[2] الصواعق المحرقه ابن حجر عسقلاني ص (126).
[3] الصواعق المحرقه ص (125).
[4] منابع فوق.
[5] منابع فوق.
[6] منابع فوق.
[7] منابع فوق.