بازگشت

سيماي امام


آنچه از مجموع كتب حديث عامه و خاصه بر مي آيد اين است كه مي گويند امام هادي، قامتي متوسط، چهره اي گندم گون داشت، گونه ها اندكي برآمده بود، چشم ها فراخ، ابروان گشاده و صورتي دلگشا و گيرا داشت.

صاحب جنات الخلود نقل مي كند كه: امام هادي (ع) اندامي



[ صفحه 45]



متوسط داشت، رويش سرخ و سفيد، چشمانش فراخ، ابروانش گشاده، چهره اش دلچسب و جذاب بود.

معروف است كه هر آدم غمناك كه بر سيماي او مي نگريست اندوهش از بين مي رفت و دلشاد و خرم مي گشت. او محبوب القلوب و صاحب هيبت بود، اگر دشمن در راه به وي مي رسيد بي اختيار فروتن مي گشت. هنگام راه رفتن گام ها را كوچك برمي داشت، خوش چهره و خوش بوي بود سينه اي پهن و گسترده داشت، بيني وي كشيده و دندانهايش زيبا و سپيد و از نظر بدني تنومند و جسيم بود و از لحاظ شباهت به جدش ابوجعفر محمد الباقر، شبيه بود.

شبلنجي شافعي در كتاب نورالابصار مي گويد:

نام امام دهم شيعه «علي» و كنيه اش ابوالحسن مي باشد مشهورترين لقب هاي وي «نقي» و هادي است گاهي او را «نجيب» و مرتضي (عالم)، (فقيه)، (ناصح)، (متقي)، (امين)، (موتمن)، (طبيب)، (متوكل) مي گفتند. براي هر يك از اين نام ها معاني آن را در نظر گرفته، بدان صفتها پيروانش او را خطاب مي كردند.

مورخان نوشته اند كه: امام هادي نخست لقب «متوكل» را داشت چون اين لقب نام خليفه عباسي شد نمي خواست هم نام خليفه جنايتكار شود. لذا لقب متوكل را ترك، و به يارانش سفارش نمود كه وي را بدان لقب ياد نكنند، تا مبادا عباسيان گمان بدي درباره او كنند. مشهورترين لقب هاي وي «نقي» بود كه به معني پاك است.

در اخبار و روايات هر جا كه ابوالحسن ثالث روايت مي شود، مقصود اوست.



[ صفحه 46]