بازگشت

تندرستي يا سالم بودن اعضاء و جوارح


فرموده امام صادق (ع) درباره ي تندرستي مفهومش اين است كه انسان از نظر آفرينش در اوج كمال است و داراي حواس كامل و ثبات عقل و تميز و زبان گويا مي باشد و اين مفهوم را مي توان از كلام الهي استنباط كرد كه مي فرمايد: (مسلما ما نوع انسان را محترم و گرامي داشتيم و آنها را بر بيابان و دريا مسلط كرديم و از خوراكيهاي خوب و گوارا آنها را بهره مند و مرزوق ساختيم و بر بسياري از مخلوقاتي كه آفريديم برترشان قرار داديم (اسراء آيه - 72) بنابراين خداوند گزارش داده كه انسانها را بر ديگر آفريدگانش از قبيل بهائم و



[ صفحه 115]



درندگان و جانوران دريا و پرنده ها و جنبده اي كه حواس انسان به درك و شناختش نايل آيد برتري و فضيلت داده و وسيله و وجه اين برتري و فضيلت را نيز عقل و تمييز آن و گويائي نطق قرار داده است اين است كه خداوند مي فرمايد:

(لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم) محققا انسان را در بهترين بنياد و عالي ترين وجه آفريديم. (تين - آيه 4) و نيز مي فرمايد:

اي انسان چه چيز تو را نسبت به پروردگار بخشنده ات مغرور نمود و فريفت، همان خدائي كه تو را آفريد و درست و استوار و معتدلت ساخته و به هر شكل كه خواسته تو را تركيب بندي نمود. و در بسياري از آيات ديگر قريب به همين مضامين بيان فرموده است بنابراين نخستين نعمت خدا بر انسان صحت و سالم بودن عقل و فضيلت او بر بسياري از مخلوقاتش به وسيله كمال عقل و نطق گويا مي باشد.

اين است كه هر جنبنده اي بر روي زمين متكي و قائم به حواس خود بوده و به سوي كمال ذاتي خود پويا است و انسان را بوسيله نطقي كه در ديگر آفريده ها محسوس نيست برتري داده و به واسطه ي همين استعداد نطق است كه خدا انسان را بر مخلوقات ديگرش مسلط گردانيده تا امر و نهي كننده آنها شود و سايرين را مسخر او گردانيده است. چنان كه مي فرمايد: (مسخر كرد آنها را براي شما تا خدا را در برابر اينكه راهنمائيشان كرده به بزرگي و تكبير ياد كنيد (الحج آيه 36) و مي فرمايد: اوست كه دريا را براي شما مسخر كرده تا از گوشت تازه آن بخوريد و انواع زينت و زيورآلات را از آن استخراج كنيد



[ صفحه 116]



و بپوشيد. (النحل - آيه 34) و مي فرمايد، (چهارپايان را براي شما آفريد كه از آنها پشم و كرك گرفته براي منافع و مصارف و مبارزه با سرما به كار بريد و آن ها را مورد تغذيه قرار دهيد. و براي شما به هنگام استراحت و گردش و تفريح، زيبائي و جمال است، همين چهار پايان را كه مسخر شما كرديم بارهاي سنگين شما را از شهري به شهر ديگر از گردنه ها و كوره راه ها به دوش مي كشند كه شما قدرت چنين كارهائي را نداريد مگر به سختي و زحمت فراوان، و به همين دليل است كه انسان را به پيروي و اطاعت خود دعوت نموده است زيرا عوامل برتري و فضيلت را از قبيل صحت اعضاء و جوارح و كمال نطق و معرفت به شما عنايت فرموده است. و در تعقيب توانش و استطاعتي كه به وي بخشيد از وي تكليف خواسته و او را مكلف ساخته است و بنا به فرموده خود مي گويد: (از خداوند تا آنجا كه استطاعت و توانش داريد پروا داشته باشيد و بشنويد و اطاعت كنيد.) (تغابن آيه ي 16) و مي فرمايد: (خداوند به كسي جز به اندازه توان و قدرتش تكليف نمي كند) و مي فرمايد: خداوند كسي را به چيزي تكليف نكند مگر به ميزاني كه به او قدرت داده است (الطلاق آيه 7) يعني تكليف در حد همان چيزي است كه خداوند به انسان داده است و در بسياري از آيات ديگر همين مفاهيم و مضامين به چشم مي خورد. و هر گاه از بنده اي يكي از حواسش را بگيرد در مقابل، كاري هم از آن حواس از وي نخواهد خواست چنانچه مي فرمايد: (بر شخص كور و گنگ (فلج) حرج و باكي نيست (النور آيه 60) تا آخر آيه.... كه هر كس به اين حالت دچار باشد جهاد و هر عملي كه جز به وسيله آن انجام



[ صفحه 117]



نشود، از او ساقط و برداشته است، و نيز حج و زكات بر شخص مستطيع و ثروتمند واجب است زيرا شرط اجراي آن را كه توانائي است به او بخشيده است و بر فقير زكات و حج را واجب نكرده است و بيان الهي مي فرمايد: (حج خانه خدا بر هر كس كه توانائي دارد واجب است (آل عمران آيه - 91) و در جائي از قرآن پس از بيان فرمان و حكمي مي گويد: كه تاوان و كفاره مثلا فلان عمل، آزادي يك برده است و اگر قدرت خريد و آزاد كردن بنده را نداشت بايد شصت مسكين اطعام كند همه اينها دليل بر آن است كه خداوند بنده هايش را جز با استطاعت و توانشي كه در اختيار آنها براي انجام عمل گذاشته مكلف نساخته و به همين طريق تا آنجا كه قدرت و توانش داده است نهيشان فرموده است.