بازگشت

قساوت و خشونت عليه مستضعفان


محمد بن عبدالملك زيات با آن كه اديب و شاعر بود رقت قلب و احساس مردمي نداشت بسيار سنگدل بود، ادبيات و شعر و شاعري را بازيچه الفاظ و كلمات مي پنداشت و هنري براي ارسال پيام به توده مردم نداشت و تعهدي مسئوليت آفرين و راستين در شعرش يافت نمي شد.

روح نوازترين كلمات در وي اثر نداشت در دوران وزارت خود براي مجازات خلق بي پناه و رزمندگان شجاع و حق گويان بي باك تنوري از آهن ساخت، درون تنور به دستور او ميخ كوبيده شده بود، هر كس را كه اراده مي كرد مجازات كند فرمان مي داد كه تعقيبش كنند



[ صفحه 143]



و خانه و كاشانه او را تفتيش نمايند اثاث و مايحتاج او را در هم ريزند و به يغما برند و سپس زنجير به دست و كتفش زنند به كاخ ستم آوردندش آنگاه دستور مي داد كه تنور را با هيزم و چوب زيتون، آتش كنند انقلابيون و مستضعفان جامعه در اثر آزار ميخ هاي گداخته و فشار و تنگي تنور آن تيره بخت ديو سيرت به سخت ترين مجازات گرفتار مي شدند تا به تدريج هلاك مي گشتند.

مأموران و حاكمان و ثروتمندان و شخصيت هائي را كه مي خواست ثروتشان را به چنگ آورد و يا همساز و همنواي دستگاه خلافت سازد به دو راه با آنان وارد مبارزه مي شد يا بايد همه چيز خود را تقديم خليفه يا وزير گردانند يا به ناچار به تنور سوزان گرفتارشان مي ساخت. گفته مي شود كه قبل از وزارت خائنانه زيات هيچ خليفه و يا وزيري مقصرين را بدين طريق مجازات نمي كرد.

اين تنور وحشتناك ترين مجازات در آن عصر به شمار مي رفت، چه بسا بيچارگاني كه به صرف اتهام، تهمت و افتراء گرفتار دژخيمان دستگاه مي شدند، آنان را به نوبت در تنور مي انداختند، متهمين را گاهي يك تا دو ماه زنده زنده در تنور مي سوزاندند تا بتوانند همه چيز او را تصرف كنند و مالك شوند.

اين بود كه خبر مجازات به رشته شدن متهمين در تنور زبان به زبان مي گشت، موضوع داغ و نقل محافل شده بود، همه از گرفتاري بي علت در تنور زيات وحشت داشتند، زيات احساس و وجدان نداشت چون فقط پول، مقام و قدرت را مي خواست، اينگونه جنايات در قلمرو خلافت و سلطنت بسيار بوده است! مردم بي گناه و



[ صفحه 144]



بي تقصير را به صرف اتهام گرفتار مي كردند، ثروتشان را مي ربودند و براي ارضاي اغراض شخصي و هوي و هوس خود خانداني را از ميان برمي داشتند زيات شاعر و اديب سخت جاني بود و مردم همه در دل مي گفتند، اي كاش صاحب اين تنور خود گرفتار آن شود و در تنور افتد عاقبت نيز چنين شد و دوزخ تنور دنيا به دوزخ جاويد آخرت وصل يافت و زيات تا ابد گرفتار لهيب مهيب آتش دوزخ شد.