بازگشت

تضاد سياسي درون دربار


سياست متوكل از درون دربار مواجه با يك موج بسيار نيرومند به رهبري پسرش منتصر بود و همان طور كه گفته شد منتصر در سال 247 به خاطر گرايش به علويان و هم پيماني با تركها از ولايت عهدي كنار گذاشته شد، و همين سبب گرديد تا او به دامان تركها فرو افتد. و چنان كه پيروان علويان نيز او را سمبلي براي تداوم نهضت و مخالفت خود به شمار آوردند. از سوي ديگر فرماندهان ترك وقتي احساس كردند كه خليفه به زودي ضربه كوبنده ائي بر آنها وارد خواهد ساخت، پيش از آنكه سياهي شب آنها را به هلاك مغاك فرو پوشاند از سپيدي پگاه استفاده كرده به تباني و توطئه پرداختند و بالاخره 4 شول 247 ه



[ صفحه 178]



شب چهارشنبه در شهر جعفريه در يك يورش ماهرانه او را به قتل رساندند، رياست توطئه با وصيف تركي و بغاالشرابي بود، فتح بن خاقان در دفاع از خليفه جان خود را باخت. قتل متوكل آغاز پايان سلطه و نفوذ خليفه و قدرت خلافت عباسيان بود. گرفتاري متوكل در مشكلات داخلي و تلاش او در راه تثبيت خلافت در مقابل تركها و علويان او را از پرداختن به مسائل ديگر و ساير مناطق تحت نفوذ خلافت باز داشته بود، تمايلات تجزيه طلبانه ايي كه از زمان هارون الرشيد و مأمون پيدا شده بود، تقويت گرديد صفاريان در سيستان به سال 254 ه با تشكيل يك دولت كوچك اعلان خود مختاري كردند، در سال 240 حمص سر به شورش گذاشت، ارمنستان در راه تلاش براي خود مختاري و تجزيه بود، حبشه سر به طغيان گذاشته و از پرداخت ماليات سرانه سرباز زدند.

بيزنطي ها فرصت را غنيمت شمرده از زمين و دريا به سواحل مصر حمله كردند، ناوگان بيزنطي ها در سال 238 ه به ساحل دمياط حمله آورد، در حالي كه مزدوران و مدافعان مصري سرگرم برگزاري جشني خاص در فسطا بودند، بيزنطي ها وحشيانه به ساحل مصر ريختند و بردند و سوختند و 600 زن را به روايت ابن اثير و ابن العبري هتك حرمت و تجاوز به عنف كردند، حاصل آنكه در اين جنگ ناجوانمردانه هيچ يك از طرفين سودي نبرد و نتيجه اي عايد نگرديد.

با كشته شدن متوكل افق جديدي از روند حركت و سير خلافت



[ صفحه 179]



عباسيان گشوده گرديد كه در آن، فرماندهان ارتشي ترك، بر طبق تمايلات خود خليفه اي را انتخاب كرده و سپس به قتل رسانده و يا عزل مي كردند. ديگر براي اصطلاح خلفاء كمترين نفوذ سياسي جز به مقدار اندكي آن هم در زمان حكومت كوتاه موفق اخوي معتمد و پس از آن معتضد پسر موفق نمانده بود كه در آن مدت، خليفه وقت از مقداري قدرت و نفوذ برخوردار بود، اما همان طور كه گفته شد مدتش بسيار كم بود و مجددا فرماندهان ترك به عرصه ي سياست بازگشته و زمام حكومت و امور خلافت را به دست گرفتند.