بازگشت

نگرشي به موصل و اطراف آن


وقتي كه نگاهي به موصل و بلاد اطراف آن و كردهاي آن منطقه مي كنيم، مي بينيم آنجا هم از نظر درگيري و مصيبت دست كمي از ساير شهرهاي اسلامي نداشته است. در سال 253 در معرض كشتار و غارت قرار گرفت و سال 260 مورد تجاوز و ستم عامل خليفه اذكوتكين ترك قرار گرفت، او فسق و فجور را علني كرده و اموال مردم را به زور مصادر مي كرد، مردم با وي نبرد سختي كردند تا اينكه خانه اش را غارت و او را از موصل بيرون كردند در حدود همان سال، باز شهر موصل در اثر اينكه زير بار دو فرمانداري كه اسارتكين ترك از طرف خليفه براي آنها تعيين كرده بود، نرفته بودند، مورد ستم و تعرض و ميدان نبرد خصمانه اي شد كه سرانجام براي آنها عامل و فرماندار ديگري اعزام داشتند.

سال 231 كردهاي موصل مورد حمله ي وصيف ترك قرار گرفتند كه حدود پانصد نفر از آنها را زنداني ساخت، وصيف در برابر اين عمل هفتاد و پنج هزار دينار جايزه گرفت. در سال 266 موسي بن اتامش ترك را كشتند و در سال 281 معتضد شخصا به جنگ آنها پرداخت.



[ صفحه 208]



شايد بتوان گفت كه اين همه اضطراب و ناراحتيها را زماني كه با فتنه و آتشي كه «صاحب زنج» در عراق در دوره ي خلافت سامراء بوجود آورد و همچنين آشوب قرامطه قياس نمائيم، آن فتنه ها نسبتا آرام و دوره راحتي و آسايشي براي مردم بوده است.

5- ويژگي پنجم اين دوره: وجود خوارج و حوادث و فتنه هاي مداوم آنها است. كه حقيقتا مانند استخواني در گلوي دولت و سنگ لغزنده ايي پيش پاي آرامش ملت بود. فعاليتهاي چشمگير آنها در اين دوره از سال 252 شروع مي شود، يعني از زماني كه «مساور بن عبدالحميد بن مساور شادي بجلي موصلي» فرمانده اين اشرار قيام كرد، اينها كساني بودند كه مدعيند آخرت را خريده و دنيا را رها نمودند.

مساور، بر بيشتر حومه موصل غلبه پيدا كرد و كارش بالا گرفت، فرماندار خليفه در موصل با او به جنگ پرداخت ولي شكست خورد، از اين رو «مساور» كارش بالا گرفت و مردم از وي به وحشت افتادند و اين حادثه در سال 254 اتفاق افتاد.

«مساور» در مسجد جامع موصل با مردم نماز جمعه به جا آورد و براي آنها خطبه خواند. در سال 255 لشگر خليفه با او جنگيد ولي باز هم ارتش شكست خورد و مساور پيروز گرديد. و در سال 256 بين يكي از خوارج و مساور در اثر اختلافي كه بين آنها در مورد يكي از مسائل كلامي رخ داد، درگيري پيش آمد و نبرد شديدي بين آنها درگرفت كه بالاخره منجر به پيروزي مساور و شكست آن ديگري گرديد.



[ صفحه 209]



مساور آن قدر سيطره و قدرت پيدا كرد كه بر بيشتر سرزمين عراق سلطه پيدا كرد و مانع ارسال خراج و اموال براي خليفه شد و بر حقوق ارتشيان تنگ گرفت و بر همين شيوه بود تا وقتي كه در سال 263 درگذشت.

خوارج در اينكه بعد از او به چه كسي مراجعه كنند، اختلاف كردند و در نتيجه بينشان كشتار و نزاع بوجود آمد، تا بالاخره به هارون بن عبداله بجلي شادي گرائيدند.