محمد بن فرج رخجي را به گونه اي رمز آميز متوجه ساخت كه تصميم دارند تو را بگيرند و فرار كن و مراقب خويش باش اينطور به او مي نويسد:



[ صفحه 256]



يا محمد اجمع امرك و خذ حذرك يعني محمد كارهاي خود را جمع و جور كن و مراقب خود باش. محمد بن فرج مي گويد من منظور امام را نفهميدم تا وقتي مأمور رژيم خليفه رسيد و مرا كتف بسته از موطنم بيرون برد و تا توانست مرا مضروب كرد و سرانجام به زندان انداخت كه هشت سال طول كشيد. محمد بن فرج اظهار مي دارد باز هم لطف امام مرا در برگرفت در حالي كه در زندان بودم، حضرت به من نوشت يا محمد بن الفرج لا تنزل في ناحيه الجانب الغربي: يعني اي محمد بن فرج به طرف ناحيه غربي شهر نيا.

راوي مي گويد: وقتي نامه را خواندم متعجب شدم كه من فعلا محبوسم چگونه حضرت به من چنين نامه اي را نوشته است، چند روزي نگذشت كه گشايشي شد و مرا از زير زنجير سنگين رها كردند و از زندان آزاد نمودند.