بازگشت

فعاليتهاي مخفي امام


آنگونه كه جدول مدت حكومت خلفاي عباسي نشان مي دهد، از ميان آنان متوكل از همه بيشتر با امام هادي معاصر بوده است؛ ازاين رو موضعگيري او را در برابر امام ذيلاً توضيح مي دهيم:

متوكل نسبت به بني هاشم بد رفتاري و خشونت بسيار روا مي داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم مي نمود. وزير او «عبدالله بن يحيي بن خاقان» نيز پيوسته از بني هاشم نزد متوكل سعايت مي نمود و او را تشويق به بد رفتاري با آنان مي كرد. متوكل در خشونت واجحاف به خاندان علوي گوي سبقت را از تمامي خلفاي بني عباس ربوده بود [1] .

متوكل نسبت به علي - عليه السلام - و خاندانش كينه و عداوت عجيبي داشت و اگر آگاه مي شد كه كسي به آن حضرت علاقه مند است، مال او را مصادره مي كرد و خود او را به هلاكت مي رساند [2] .

بر اساس همين ملاحظات بود كه حضرت هادي - عليه السلام -، بويژه در زمان متوكل، فعاليتهاي خود را به صورت سرّي انجام مي داد و در مناسبات خويش با شيعيان نهايت درجه پنهانكاري را رعايت مي كرد. مؤيد اين معنا حادثه اي است كه آن را مورخان چنين نقل كرده اند:

«محمد بن شرف» مي گويد: همراه امام هادي - عليه السلام - در مدينه راه مي رفتم. امام فرمود: آيا تو پسر شرف نيستي؟ عرض كردم: آري. آنگاه خواستم از حضرت پرسشي كنم، امام بر من پيشي گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهيم و اين محل، براي طرح سؤال مناسب نيست» ! [3] .

اين حادثه شدت خفقان حاكم را نشان مي دهد و ميزان پنهانكاري اجباري امام را بخوبي روشن مي سازد.

امام هادي - عليه السلام - در بر قراري ارتباط با شيعيان كه در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزديك سكونت داشتند، ناگزير همين روش را رعايت مي كرد و وجوه و هدايا و نذور ارسالي از طرف آنان را با نهايت پنهانكاري دريافت مي كرد. يك نمونه از اين قبيل برخورد، در كتب تاريخ و رجال چنين آمده است:

«محمد بن داود قمي» و «محمد طلحي» نقل مي كنند: اموالي از «قم» و اطراف آن كه شامل «خمس» و نذور و هدايا و جواهرات بود، براي امام ابوالحسن هادي حمل مي كرديم. در راه، پيك امام در رسيد و به ما خبر داد كه باز گرديم، زيرا موقعيت براي تحويل اين اموال مناسب نيست. ما باز گشتيم و آنچه نزدمان بود، همچنان نگه داشتيم تا آنكه پس از مدتي امام دستور داد اموال را بر شتراني كه فرستاده بود بار كنيم و آنها را بدون ساربان به سوي او روانه كنيم. ما اموال را به همين كيفيت حمل كرديم و فرستاديم. بعد از مدتي كه به حضور امام رسيديم، فرمود: به اموالي كه فرستاده ايد، بنگريد! ديديم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است.

[4] .

گرچه روشن نيست كه اين جريان در زمان اقامت امام در مدينه اتفاق افتاده يا در سامرّاء (چون در سامراء كنترل و مراقبت، شديدتر بود) ، اما در هر حال نمونه بارزي از ارتباطهاي محرمانه و دور از ديد جاسوسان دربارخلافت به شمار مي رود.


پاورقي

[1] ابوالفرج الاصفهاني، مقاتل الطالبيين، نجف، منشورات المكتبة الحيدرية، 1385 ه. ق، ص 395 - امام هادي - عليه السلام -، سازمان تبليغات اسلامي، واحد ترجمه و تدوين، 1368 ه. ش، ص 67.

[2] ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت، دارصادر، ج 7، ص 55.

[3] مجلسي، بحارالأنوار، الطبعة الثانية، تهران، المكتبة الاسلامية، 1395 ه. ق، ج 50، ص 176 - اربلي، علي بن عيسي، كشف الغمّة، تبريز، مكتبة بني هاشمي 1381 7 ه. ق، ج 3، ص 175.

[4] مجلسي، بحار الأنوار، ج 50، ص 185.