بازگشت

ستيز با گرايشهاي غلوآميز


موضوع «غُلُوّ» از جمله موضوعاتي است كه در طول تاريخ تشيّع مشكل آفرين بوده است. غلوّكنندگان، مقام امامان را بيش از حد بالا مي بردند و در اظهار علاقه و محبت به ايشان راه افراط مي پيمودند. اميرمؤمنان عليه السلام در بيان خود، غلو را سرآغاز هلاكت مي شمارد: «هلك فيّ رجلان محبّ غال و مبغض قال [1] ؛ دو گروه در مورد من هلاك مي شوند: گروهي كه در دوستي من غلو مي كنند و گروهي كه با من سرستيز دارند» .

اين غاليان علاوه بر انحراف فكري خود، از آن رو كه چهره زشتي از مكتب تشيّع نشان مي دهند، راه را براي دشمنان در ستيز با شيعه هموار مي سازند. پيشوايان معصوم عليهم السلام همواره خطر آنان را گوشزد كرده، برخود لازم مي ديدند غبار غلو را از چهره تابناك مكتب تشيع بزدايند و اين سلاح را از كف دشمن برگيرند. اما غاليان نه تنها از اين گونه سخنان پند نمي گرفتند؛ بلكه با حمل آنها بر تقيه، هم چنان بر مرام خود پاي مي فشردند. حضرت در نامه اي به محمد بن عيسي چنين نگاشته:

«خداوند قاسم يقطيني و عليّ بن حسكه قمي را مورد لعنت قرار دهد» .

در حديثي ديگر، حسن بن محمد، معروف به ابن بابا و محمد بن نصير نميري و فارس بن حاتم قزويني مورد لعنت حضرت قرار گرفته اند. [2] احمد بن محمد سياري از ديگر غاليان است، همو كه بيشتر روايات تحريف قرآن را نقل كرده. نجاشي در وصف او مي گويد: «ضعيف الحديث، فاسد المذهب.» [3] .


پاورقي

[1] سيد رضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 117 و 469.

[2] رجال كشيّ، ص 435.

[3] نجاشي، احمد، رجال النجاشي، ج 1، ص 211، طبع بيروت.