بازگشت

فشار و خصومت بيش از حد با علويان


شيعه، خلافت و رهبري جامعه ي اسلامي را حق راستين خاندان پيامبر اكرم (ص) مي دانست و حكومت هاي ستمگري را كه بر اين اريكه تكيه زده بودند، غاصبان اين حق مي ناميد. بر اين اساس شيعيان، در اندازه توان و شرايط مناسب، در برابر حكومت هاي غاصب قد علم كرده و براي باز پس گيري اين حق دست به قيام مي زدند. تاريخ، در موارد بي شماري نشان مي دهد كه بسياري از حركت هاي ديگر نيز با پيروي از قيام شيعه شكل گرفته است. حكمرانان عباسي نيز با آگاهي از اين روحيه ي ستم ستيزي و احياگري كه در شيعيان سراغ داشتند، همواره پيشوايان و رهبران آنان، از جمله امام هادي عليه السلام را تحت مراقبت شديد نظامي گرفته و تا جايي كه در توان داشتند، پيروان آنان را زير فشار قرار مي دادند. نوشته اند:

«متوكّل به خاندان ابوطالب عليه السلام بسيار سخت گير و بدرفتار بود و با خشونت و تندي بسيار با آنان رفتار مي كرد. او، كينه اي سخت از آنان در دل داشت و همواره به آنان بدگمان بود و آنان را متهم مي كرد. بدرفتاري او با شيعيان، به اندازه اي بود كه هيچ يك از خلفاي عباسي چنين رفتاري با آنان نكرده بودند.» [1] .

ترس و وحشتي كه از شيعيان و نهضت آنان در دل خلفا بود، به آتش اين دشمني دامن مي زد و در ميان عباسيان، متوكّل كينه توزتر از همه به شيعيان بود تا جايي كه او خلفاي پيشين خود را كه بزرگ ترين جنايت پيشگان تاريخ به شمار رفته و دست به خون بهترين آفريدگان خدا آغشته بودند، متهم به دوستي و علاقه مندي نسبت به اميرمؤمنان علي عليه السلام و فرزندان او مي كرد. لذا از آنان خشمگين بود. متوكل در سال 236ق. مرقد مطهر حضرت سيد الشهداءعليه السلام را ويران كرد؛ زيرا او، آن مرقد تابناك را پايگاهي مهم در الهام گرفتن از انقلاب سيّد الشّهداءعليه السلام مي دانست. او فرمان داد كه مردم در عرض سه روز آنجا را از سكنه خالي سازند. سپس مأموران متوكّل هر كس را آنجا مي يافتند، دستگير و زنداني مي كردند. [2] .


پاورقي

[1] مقاتل الطالبيين، ابوالفرج الاصبهاني، نجف، مكتبة الحيدريه، چاپ دوم، 1965 م، ص 395.

[2] همان؛ تتمة المنتهي، ج 2، ص 345.