بازگشت

واكنش هاي مردمي در تبعيد امام


مردم با تجربه اي كه از جريان تبعيد امامان پيشين خود داشتند، به خوبي دريافته بودند كه اين مسافرت براي ديدار خليفه از امام نيست و توطئه اي در كار است. از اين گذشته، آنان به خوبي از ماهيت متوكل و كينه توزي او به امام آگاهي داشتند. از سوي ديگر، متأثر بودند كه با تبعيد امام به سامرا، از فيض وجود ايشان محروم شده و دستشان از محضر ايشان كوتاه مي شود. آنان كه در هر شكلي به امام پناه مي آوردند، دوري امام برايشان بسيار دشوار جلوه مي كرد و ناراحتي و افسردگي آنان را از تبعيد امام، دو چندان مي ساخت. از اين رو، وقتي يحيي بن هرثمه براي ابلاغ نامه ي متوكل و اجراي مقدمات تبعيد امام نزد ايشان آمد، مردم جلوي خانه ي امام تجمع كردند و فرياد اعتراض و ناله ي آنان در شهر سامرا طنين انداز شد؛ به گونه اي كه يحيي بن هرثمه مي گويد:

«من تا آن روز چنين شيون و زاري اي نديده بودم و هر چه سعي كردم آنها را آرام كنم، نتوانستم. سوگند خوردم كه درباره ي او (امام هادي عليه السلام) قصد و دستور سوئي ندارم؛ ولي فايده اي نداشت. سپس خانه ي او را تفتيش كردم؛ اما در آنجا چيزي جز قرآن، كتاب و چيزهايي مانند آن نيافتم...». [1] .


پاورقي

[1] مروج الذهب، ج 2، ص 573.