بازگشت

امامت پيشواي دهم


پس از شهادت حضرت جواد عليه السلام در سال دويست و بيست، فرزند برومندش امام هادي عليه السلام كه هنوز بيش از شش سال نداشت، به امامت رسيد و از آنجايي كه شيعيان به استثناي معدودي مشكل بلوغ امام عليه السلام را در دوره ي امام جواد عليه السلام پشت سر گذاشته بودند، در زمينه ي امامت امام هادي عليه السلام ترديد خاصي براي بزرگان آنها به وجود نيامد و همه پيروان امام جواد عليه السلام به استثناي افراد معدودي به امامت امام هادي عليه السلام گردن نهادند. آن عده ي معدود كه از قبول امامت امام هادي عليه السلام سرباز زده بودند، تنها براي مدت كوتاهي به امامت موسي بن محمد معروف به موسي مبرقع مدفون در قم، معتقد گرديدند. لكن پس از مدتي از امامت وي روي برتافتند و امامت امام هادي عليه السلام را پذيرفتند.

سعد بن عبدالله بازگشت اين افراد به امام هادي عليه السلام را از آن روي مي داند كه موسي مبرقع از آنان بيزاري جست و آنها را از خود راند.

از نظر طبرسي رحمه الله و ابن شهرآشوب رحمه الله همين اجماع شيعيان به امامت امام هادي عليه السلام دليل محكم و غير قابل ترديدي است بر صحت امامت آن حضرت. با اين حال مرحوم كليني رحمه الله و ديگران، نصوص مربوط به امامت حضرت را برشمرده اند و از پاره يي روايات چنين بر مي آيد كه امام جواد عليه السلام هنگامي كه از طرف معتصم عباسي به بغداد فرا خوانده شد، از آن جهت كه اين احضار را تهديدي براي خود تلقي نمود و احساس خطر كرده بود، امام هادي عليه السلام را به جانشيني خود برگزيد. حتي نص مكتوبي درباره ي امامت ايشان بجا گذاشت تا پس از وي هيچ گونه ترديدي در اين خصوص باقي نماند [1] .

اسماعيل بن مهران مي گويد: وقتي براي نخستين بار امام جواد عليه السلام از حجاز به عراق عزيمت مي نمود، محضر مقدسش رسيدم و چون خودم سفر عراق را براي خاندان نبوت سفر شومي مي دانستم، عرض كردم: «يابن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم! فداي تو شوم! من بر شما هراسانم.»

تشويش خاطرم را به عرض رساندم و از امام آينده جويا شدم. حضرت جواد عليه السلام به روي من خنديد و فرمود: «نترس».

اين سفري بود كه امام عليه السلام به دعوت مأمون از مدينه به عراق مي رفت، ولي در سفر دوم كه به دعوت معتصم مدينه را ترك مي نمود به من فرمود:

سفر تشويش انگيز، اين سفر است و ميراث امامت پس از من در دست فرزندم علي عليه السلام است.



[ صفحه 436]



حيراني مي گويد: من در آستان سراي امام جواد عليه السلام افتخار درباني داشتم. احمد بن محمد اشعري، براي پرسش از حال امام به آنجا آمده بود. امام جواد عليه السلام در آخرين لحظات زندگي به احمد اشعري فرمود:

من از اين جهان خواهم رفت و مقام خود را به پسرم علي عليه السلام وا مي گذارم و پسرم علي عليه السلام آن موقعيت را در ميان پيروان ما دارد كه من پس از پدرم امام رضا عليه السلام ميان آنان داشتم.

شيخ مفيد رحمه الله مي گويد: ما را حاجت بدين نيست كه در اثبات امامت امام ابوالحسن هادي عليه السلام به تحقيق و استدلال اقدام كنيم؛ زيرا ابوالحسن هادي عليه السلام پس از پدر خود مشعشع ترين و شامخ ترين شخصيت هاي اسلام بود. به علاوه هيچ كس پس از امام جواد عليه السلام ادعاي امامت نداشت تا ميان آنان حاجت به مقايسه و موازنه باشد.


پاورقي

[1] كافي، جلد 1، ص 323 - 325.