بازگشت

اصالت قرآن از نظر پيشواي دهم


از انحرافاتي كه غلات شيعه پديد آورده و سبب حمله ي ديگر فرق اسلامي به آنها شدند مشكل تحريف قرآن بود. مسأله يي كه اهل سنت هم به علت اشتمال كتاب هايشان به پاره يي از روايات نادرست و حاوي تحريف گرفتار آن هستند. در عين حال اكثريت مسلمانان، اعم از سني و شيعه ي امامي، به جز پاره يي از غلات به شدت با اين اعتقاد نادرست برخورد



[ صفحه 461]



كرده اند. چنان كه از ايضاح ابن شاذان و انتصار خياط معتزلي بر مي آيد، در قرن سوم هجري، اتهام اعتقاد به تحريف قرآن به شيعه بر سر زبان ها بوده است.

در برابر اين اتهام، ائمه ي شيعه همواره اصالت را به قرآن داده و هر روايت مخالف با آن را باطل مي دانستند. امام هادي عليه السلام ضمن رساله ي مفصلي كه علي بن شعبه حراني از وي نقل كرده به شدت بر اصالت قرآن تكيه نموده و آن را در مقام سنجش روايات و تشخيص صحيح از ناصحيح به عنوان معياري دقيق اعلام مي كند. علاوه بر آن به طور رسمي قرآن را به عنوان تنها متني كه همه گروه هاي اسلامي بدان استناد مي نمايند، مطرح مي كند.

امام هادي عليه السلام در مرحله ي اول، اخبار را به دو دسته تقسيم مي نمايد. نخست رواياتي كه حق است و بايد مبناي عمل قرار گيرد. دسته ي دوم اخباري كه باطل است و بايد از عمل بدان اجتناب شود. سپس امام عليه السلام اجماع قاطبه ي امت را بر اين نكته متذكر شد كه قرآن حق است و هيچ فرقه يي در آن ترديدي ندارد و آن گاه فرمود:

در صورتي كه قرآن بر صحت روايتي صحه گذاشت، ولي گروهي از امت آن را نپذيرفت، مي بايست بر صحت آن اعتراف كرد؛ زيرا كه در اصل حقانيت قرآن اتفاق نظر دارند.