بازگشت

جريان شهادت پيشواي دهم


مسعودي در كتاب اثبات الوصيه مي نويسد:

حضرت هادي عليه السلام در سال دويست و پنجاه و چهار هجري وفات يافت و هنگام رحلت، فرزند خود حضرت عسكري عليه السلام را خواست، نور و حكمت خدا و شمشير و امانت هاي پيامبران عليه السلام را به وي تسليم نمود و او را وصي خود قرار داد.

شيخ صدوق رحمه الله مي نويسد:

معتمد عباسي كه برادر معتز بود، حضرت هادي عليه السلام را مسموم كرد. حضرت هادي عليه السلام در موقع شهادت، غريب و تنها بود و غير از امام حسن عسكري عليه السلام كسي بر بالينش نيامد.

امام هادي عليه السلام با آنكه در سامرا تحت كنترل و مراقبت بود، اما با وجود همه رنج ها و محدوديت ها هرگز به كمترين سازش با ستمگران تن در نداد.

بديهي است كه شخصيت الهي و موقعيت اجتماعي امام عليه السلام و مبارزه ي منفي و عدم همكاري او با خلفا، براي طاغوت هاي زمان هراس آور و غير قابل تحمل بود و پيوسته از اين موضوع رنج مي بردند و سرانجام تنها راه را خاموش كردن نور خدا دانستند و درصدد قتل امام عليه السلام برآمدند. بدين ترتيب امام هادي عليه السلام هم مانند امامان پيشين با مرگ طبيعي از دنيا نرفت؛ بلكه در زمان معتز مسموم گرديد و در ماه رجب سال دويست و پنجاه و چهار به شهادت رسيد و در سامرا در خانه ي خويش به خاك سپرده شد.

هنگام رحلت امام هادي عليه السلام امرا و اشراف حاضر بودند و امام عسكري عليه السلام در معصيت پدر خود گريبان چاك زد و شخصا عهده دار غسل و كفن و دفن آن جناب گرديد. موقعي كه امام عسكري عليه السلام در فقدان پدر بزرگوارش گريبان چاك زد، گروهي از افراد جاهل و احمق به وي اعتراض كردند كه شايسته نيست كسي در مصيبت ديگري گريبان چاك كند.

امام عسكري عليه السلام در جواب آنان فرمود:

شما از احكام و دستورات خدا چه اطلاعي داريد، در صورتي كه حضرت موسي بن عمران با اينكه پيامبر بود، در مصيبت برادر خود هارون گريبان چاك زد.