پياده بردن متوكل امام هادي را در ركاب خود
متوكل لعين در روز بسيار گرمي با فتح بن خاقان وزير خود سوار شد و حكم كرد كه جميع امرا و علما و سادات و اشراف و اعيان در ركاب او پياده بروند كه از جمله ي آنها امام علي النقي عليه السلام بود.
زراقه حاجب متوكل گفت:
من در آن روز آن جناب را مشاهده كردم كه پياده مي رفت و رنج و تعب بسيار مي كشيد و عرق از بدن مباركش مي ريخت، من نزديك آن جناب رفتم و گفتم: يابن رسول الله، شما چرا خود را در تعب مي داريد؟
حضرت فرمود: غرض آن لعين از اين عمل استخفاف من است، وليكن حرمت بدن من نزد خدا كمتر از ناقه ي صالح نيست.
چون به خانه برگشتم، اين قصه را به معلم اولاد خود كه گمان تشيع به او داشتم، نقل كردم. او مرا سوگند داد كه: تو البته اين سخن را از آن حضرت شنيدي؟
من سوگند ياد كردم كه شنيدم. پس گفت: فكر كار خود بكن كه متوكل سه روز ديگر هلاك مي شود.
من گفتم: از چه دانستي؟
گفت: براي اينكه آن حضرت دروغ نمي گويد. حق تعالي در قصه ي قوم صالح فرموده است: «تمتعوا في داركم ثلاثة ايام» [1] و ايشان بعد از پي كردن ناقه ي صالح بعد از سه روز هلاك شدند.
چون روز سوم شد، منتصر فرزند متوكل با جمعي از اتراك و غلامان مخصوص او به مجلس آن لعين آمدند و او را با فتح بن خاقان پاره پاره كردند. [2] .
[ صفحه 328]
پاورقي
[1] هود / 65: «سه روز در خانه هاي خود از زندگي برخوردار شويد.».
[2] جلاء العيون، صص 980 و 981.