بازگشت

آوردن امام هادي به مجلس شراب


متوكل جماعتي از دژخيمان خود را شبانه به خانه ي امام هادي عليه السلام روانه كرد. آنها شبانه و سرزده وارد خانه ي آن حضرت شدند و به جستجو پرداختند. ديدند آن حضرت در اطاق دربسته اي لباس مويين پوشيده و روي ريگ و خاك رو به قبله نشسته است و قرآن مي خواند. در همان حال به آن حضرت حمله كردند و ايشان را با همان وضع (سر و پا برهنه) به حضور متوكل آوردند و گزارش دادند: ما به جستجوي خانه ي علي بن محمد پرداختيم اما چيزي نيافتيم. ديديم كه او رو به قبله نشسته و قرآن مي خواند.

متوكل كه در كنار سفره ي شراب نشسته بود و در دستش جام شراب بود، برخاست و با احترام شاياني آن حضرت را در كنار خود نشانيد و جام شراب را به ايشان تعارف كرد. امام فرمود: سوگند به خدا هرگز گوشت و خون من با شراب آميخته نشده و نخواهد شد. مرا معاف بدار!

متوكل او را معاف داشت و گفت: اشعاري بخوان.



[ صفحه 332]



امام فرمود: در شعر بهره ي اندك دارم.

متوكل گفت: حتما بايد اشعاري بخواني.

امام هادي عليه السلام اشعاري در مورد بي وفايي دنيا و شكستن غرور متكبران خواند. [1] متوكل شديدا تحت تأثير قرار گرفت و چنان گريه كرد كه ريشش خيس شد. حاضران نيز گريستند. سپس دستور داد امام هادي عليه السلام را با احترام به خانه اش باز گرداندند.

روايت شده است كه متوكل آنچنان متغير گشت كه جام شراب را بر زمين زد و آن شب عيش او مبدل به عزا شد. [2] .


پاورقي

[1] اشعار امام هادي عليه السلام در بحارالانوار آمده است كه ما به جهت رعايت اختصار آنها را نقل نكرديم.

[2] بحارالانوار، ج 50، ص 211.