بازگشت

سؤال ابن سكيت از غوامض مسائل، به دستور متوكل و جواب امام


ابن شهر آشوب نوشته: متوكل به ابن سكيت دستور داد مسائل مشكل را جمع كرده و از امام هادي بپرسد. ابن سكيت پرسيد: يابن رسول الله! چرا خداوند موسي را با معجزه ي عصا و عيسي را با شفا دادن برص (يعني پيسي) و جذام و زنده كردن مردگان، و محمد (ص) را با قرآن و شمشير فرستاد؟

امام هادي جواب داد: در زمان موسي سحر غلبه داشت و خداوند او را به چيزي مسلح كرد كه سحر را باطل كند. در زمان عيسي نيز علم طب غلبه داشت و خداوند او را به چيزي مسلح كرد كه فوق طب زمان باشد. در زمان محمد (ص) هم شعر و شمشير و جنگ غلبه داشت و خداوند او را به قرآن و شمشير مسلح كرد تا با آنها غلبه كند و حجت را بر آنان تمام نمايد. ابن سكيت پرسيد: الان كه پيامبر نيست حجت چيست؟ فرمود: عقل است، كه به وسيله ي آن دروغگو را از راستگو تشخيص مي دهد. [1] .


پاورقي

[1] مناقب، ج 4، ص 403 و بحار، ج 50، ص 160؛ اينجا بود كه يحيي بن اكثم ناراحت شد و گفت: ابن سكيت خودش كيست كه مناظره اش چه باشد؟ او در علم نحو، صرف و شعر و لغت سررشته دارد و در همان موقع نامه اي را درآورد كه در آن مسائلي كه قبلاً گذشت نوشته شده بود. امام بلافاصله جواب مسائل يحيي را في المجلس به ابن سكيت املا كرد و او آنها را با دستخط خود نوشت. (بحار، ج 50، ص 140). سيوطي در درالمنثور از تاريخ بغداد خطيب بغدادي نقل كرده كه يحيي بن اكثم در مجلس واثق عباسي از فقهاي حاضر سؤال كرد: وقتي آدم حج كرد سر او را چه كسي تراشيد؟ فقها از جواب عاجز ماندند. واثق گفت: من حاضر مي كنم كسي را كه جواب را بگويد. فرستاده حضرت هادي را آوردند و مسئله مطرح شد. امام فرمود: اميرالمؤمنين مرا از پاسخ به اين مسئله معذور فرمايد. واثق اصرار كرد و امام فرمود: حالا كه اصرار داري، پدرم مرا خبر داد از جدم از پدرش از جدش رسول الله (ص) كه فرمود: براي تراشيدن سر آدم، جبرئيل ياقوتي از بهشت آورد و به سر آدم ماليد و موهاي سرش ريخت و روشني آن ياقوت به هر كجا كه رسيد آنجا محدوده ي حرم مكه شد. (منتهي الآمال، ج 5، ص 5)

مؤلف مي گويد: شايد اين جريان در مدينه يا مكه بوده نه سامرا، زيرا متوكل امام هادي را به سامرا احضار كرده است و در صفحات قبل در خبر خيران ساباطي گذشت كه امام هادي (ع) در مدينه از مرگ واثق و جايگزين شدن متوكل و كشته شدن ابن زيات به خيران خبر داده بود. پس امام در حال حيات واثق در سامرا نبوده و حتماً اين جريان در مدينه يا مكه اتفاق افتاده.