بازگشت

امام علي هادي


امام هادي (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار، در محيطي بسيار سخت و در وضع بسيار دشوار مي زيست و معاصر حكومت «متوكل» بود كه به دشمني با امام (ع) و تعقيب ياران وي و درهم شكستن پايگاه هاي او زبانزد بود و هر روز درين دژ خوئي ها پيشتر مي رفت و در دستگاه حاكم نيز اين بدرفتاري ها گسترش مي يافت تا آن جا كه متوكل خطر بحران حكومت خويش را احساس كرد و بر آن شد تا با دو روش توأمان در يك اقدام، از بحراني تر شدن وضع جلوگيري كند.

1- حمله بردن به ياران امام (ع) و پايگاه هاي او و آزردن آنان و از ميان برداشتن آثار شيعيان تا بيش از پيش دچار وحشت گردند و آنان را خوار گرداند. او به اين اعمال دست زد و به اندازه اي از زشت كاري پيش رفت كه قبر حضرت امام حسين (ع) را ويران ساخت و آثار آن را از ميان برد [1] .

2- امام (ع) را از پايگاه هاي او دور ساخت تا مقدمه ي آواره ساختن و پراكندن پايگاه هاي او باشد، و سازمانشان را از بين ببرد و آنان را از



[ صفحه 257]



پيروزي نااميد گرداند. متوكل دريافت كه اگر امام هادي (ع) از مراقبت او دور باشد يعني در مدينه بگذراند، دولت او را خطري خواهد بود. پس دستور داد تا آن بزرگوار را به سامره آورند و زير نظر بدارند تا دور از پايگاه هاي خود در حركات و سكنات وي نظارت كند.

متوكل به امام (ع) نامه اي نوشت و او را دعوت كرد كه با هر كس از خانواده و دوستان خود كه بخواهد به سامره آيد. متوكل به نحوي به اين اقدام دست زد كه امت بر او نشورد. اين روش همان بود كه خليفگان پيش از او نيز عمل كردند. مأمون با حضرت رضا (ع) همچنين كرد و با حضرت جواد (ع) نيز به اين روش اقدام نمود و كوشيده بود كه آنان در محيط دستگاه دولت به سر برند تا زير نظر نگاهبانان قصر باشند.

متوكل به وسيله ي يحيي بن هرثمه، يكي از فرماندهان ارتش خود، نامه اي به امام فرستاد و گروهي سپاهي با يحيي همراه كرد تا به مدينه روند و فرمان داد تا خانه ي امام را بازرسي كنند و در پي مدركي باشند كه امام را محكوم به توطئه و اقدام عليه دولت او كند، سپس او را به سامره آورند.

وقتي مردم مدينه از موضوع آگاه شدند، سر و صدا راه افتاد و عمل «ابن هرثمه» را محكوم داشتند تا جائي كه ابن هرثمه كوشيد آنان را خاموش سازد و نزد آنان سوگند ياد كرد كه دستوري كه متضمن آسيب رسانيدن به امام (ع) باشد ندهد. [2] .

اين امر دليل آگاهي مردم مدينه از سوء نيت حكمرانان نسبت به امام بود.

«ابن هرثمه» گويد: «سپس سراي او را بازرسي كردم و در آن جز قرآن ها و دعاها و كتب علمي چيزي نيافتم» [3] .

امام هادي (ع) همراه فرزند خود «عسكري» نوجوان، با ابن هرثمه،



[ صفحه 258]



مدينه را به سوي سامره ترك كرد. يك روز پس از رسيدن به سامره، متوكل، امام (ع) را دعوت كرد و ياران متوكل به استقبال او رفتند و متوكل نيز شرايط تعظيم و تكريم به جاي آورد و احترامات خود را به امام (ع) مرعي داشت سپس او را به منزلي فرستاد كه پيشاپيش براي وي آماده كرده بود.

متوكل با اين روش مزورانه، خواست برنامه سياسي و دشمني ديرينه ي خود را با امام (ع) زير پوشش قرار دهد. متوكل با احضار امام (ع) وي را به اقامت اجباري ملزم ساخت و واداشت تا زير مراقبت شديد كاخ زندگاني كند. باري همه ي حركات و سكنات امام (ع) با دقت تمام زيرنظر قرار گرفت.


پاورقي

[1] كامل - ج 5 - ص 304.

[2] مروج الذهب مسعودي ج 4 ص 84.

[3] تذكره ي ابن جوزي و موسوعه ص 93.