بازگشت

موضع عباسيان در برنامه ريزي امام


اما حكمرانان عباسي براي به دست گرفتن كارهاي امام (ع) و عاري كردن برنامه ي امام از هر گونه تأثير و لگام زدن بر معارضه ي او، با روش هاي زير عمل مي كردند:

1- صف آرايي در برابر امام (ع) و به مبارزه طلبيدن او (ع) از نظر علمي.

در اين مورد، نقشه هاي آن ها با شكست روبرو گرديد زيرا چنان كه گفتيم، امام (ع) پاسخ پرسش ها و استفتائات آنان را مي داد.

2- كوشش در جلب امام و كشانيدن او به طرف خود و نزديك ساختن او



[ صفحه 263]



به دربار تا افكار وي (ع) بي ثمر و بي تأثير گردد و از پايگاه هاي توده اي خود دور افتد. مي توان موضع امام (ع) را در پذيرفتن و اظهار موافقت براي حضور يافتن در سامره و همراهي با آنان چنين تفسير كرد:

الف: حمله و فشار و اجبار تا مرز مرگ پيش مي آمد و مخالفت و امتناع آشكار امام از حضور يافتن در مجلس متوكل به اين نتيجه مي رسيد كه حكومت را بر ضد خود تحريك كند و خارج شدن خود را از مدينه، صورت دشمني با آنان دهد. چنان كارهائي، با سياست گام به گام و مرحله به مرحله اي كه امام در مقابل دولت ترسيم كرده بود وفق نمي داد.

ب: امام (ع) مي خواست، سخن چين ها و افتراهاي بعضي از جاسوسان را كه خواستار گرفتاري و آزردن او بودند، بداند. عبدالله بن محمد كه در مدينه مسئول سپاه و نماز بود، متوكل را متوجه خطري كرد كه از جانب امام او را تهديد مي نمود. او معتقد بود كه فعاليت هاي امام (ع) در مدينه، عليه سلامت و امنيت دولت است. او با سخن چيني و نشر خبر، شايع كرد كه در خانه ي امام (ع) اسلحه، نيز نامه هائي وجود دارد. از اين رو بود كه امام (ع) مي خواست در برابر حكام طوري حركت كند كه شك و بيمي در دل ها بر نينگيزد تا شايد بتواند فرصتي به دست آورد و در زمينه هاي لازم به فعاليت پردازد و تحرك و كوشش را دوباره آغاز كند.

ج: امام (ع) شايد با زيستن در محيط طبقات حاكم و بانفوذ دولت مي خواست به اين امر توفيق يابد كه در ميان آنان سخن حق را رايج گرداند و از موضع عادلانه خود دفاع كند - اين احتمال درست نيست - زيرا آنان براي شخصيت امام احترام قايل بودند و علم و نسب و شرافت او را بزرگ مي داشتند و مي ستودند. امام (ع) به اين جهت مي توانست در سطوح بالا، محبت و احترام و توجه آنان را به خود جلب كند.

د: امام در آن هنگام اين مسأله را مي دانست كه طبيعت حكومت عباسي،



[ صفحه 264]



سراپا بر اساس حسب و نسب مبتني است و نسبت ها و پيوندهاي خانوادگي و مصالح شخصي و واسطه انگيزي، پايه آن است. امام انديشيد كه مي توان از اين واقعيت به سود اسلام بهره جست و كوشيد تا از فشار و ستم نسبت به مردم خود بكاهد و خطرهائي را كه به آنجا متوجه است براند.