بازگشت

قبور شريفه واقعه در قزوين


اول در - تاريخ گزيده است كه حضرت علي بن موسي الرضا (ع) متواريا به قزوين آمد و در سراي داود بن عيسي بن سليمان غازي نزول فرمود و آن بزرگوار را پسري بود مسمي به شاهزاده حسين در سن دو سالگي آنجا متوفي شد و محل دفنش معروف است.

دوم - السيد الجليل صاحب الكرامات الباهره سيد حسين بن ابراهيم بن محمد معصوم الحسيني القزويني شارح شرايع محقق مرقد شريفش در قزوين مزار معروفي است نزديك قبر والدش كه مردم تبرك مي جويند به آن تاريخ وفاتشان سنه هزار و صد و چهل و پنج بود جدشان آقا سيد محمد معصوم در طبقه مجلسي اول بوده و رحلتشان سنه هزار و نود و نه بوده كذا في الروضات.

سوم المولي خليل القزويني ابن الغازي فاضل عالم متكلم محقق مدقق فقيه محدث ثقة صاحب شرح كافي فارسي المسمي بالصافي و شرح عربي آن المسمي بالشافي و شرح عده در اصول و غير اينها ولادتش در قزوين سنه هزار و يك رحلتشان نيز در قزوين بود سنه هزار و هشتاد و نه و قبرشان در قزوين معروف است.

حكايت شده بين ايشان و بين مرحوم فيض مناظره شد در مسئله، بعد از مدتي در قزوين فهميد كه حق با مرحوم فيض بوده فورا پياده تشريف برد به كاشان به جهت آنكه اعتراف كند و عذرخواهي نمايد از مرحوم فيض، چون رسيد به كاشان رفت درب خانه ي فيض از پشت درب فرياد زد «يا محسن قد اتاك المسيي» مرحوم فيض صوت او را شناخت، از منزل بيرون شد با او معانقه و اظهار تلطف نمود، هرقدر مرحوم فيض اصرار كرد يك ساعت در كاشان نماند و مراجعت فرمود به قزوين به جهت آنكه شائبه در اخلاصش پيدا نشود. ايضا حكايت شده: يك روز در كوچه هاي قزوين يك نفر از اهل ديوان ايشان را ملاقات نمود و در دستش براتي بود كه از ديوان به كسي حواله جو كرده بودند



[ صفحه 801]



آن مرد گفت ببينيد اين حواله به اسم كيست؟ وقتي كه خواند فرمود به اسم من است، او را برد منزل و آن مقدار جو را به او تسليم نمود!

آن مرد رفت چون شب شد جوها را ريختند پيش اسبها، ابدا دهان نزدند! مردم تعجب كردند خبر به گوش سلطان رسيد جناب مولي غازي را شناخت خيلي از ايشان اجلال و احترام نمود.

چهارم - رفيع الدين محمد بن مولي فتح الله المشتهر بالواعظ القزويني صاحب كتاب ابواب الجنان في امل الامل انه فاضل عالم واعظ من تلامذة مولانا الخليل القزويني رحلتشان در قزوين بود در ماه رمضان سنه هزار و هشتاد و نه. در روضات فرموده به گمانم ايشان مؤلف كتاب حمله حيدريه بودند.

پنجم - محمد بن الحسن القزويني المشتهر به (آقا رضي الدين) صاحب كتاب (شير و شكر) و (لسان الخواص) و ايشان از تلامذه ي مرحوم غازي خليل بودند، محتمل است كه مدفن ايشان در قزوين باشد.

ششم - احمد بن محمد الطوسي الغزالي الشافعي برادر امام ابي حامد محمد غزالي صاحب (احياء العلوم) كان واعظا مليحا و قبرش در قزوين است اين رباعي به فارسي از ايشان نقل شد:



بستردني است آنچه بنگاشته ايم

بفكندني است آنچه برداشته ايم



سودا بوده است آنچه پنداشته ايم

دردا كه به هرزه عمر بگذاشته ايم



هفتم - محمد بن عبدالرحمن القزويني المشهور به الخطيب الدمشقي صاحب تلخيص المفتاح سكاكي و رحلت ايشان در قزوين بود سنه ششصد و بيست و سه اين رباعي از او است:



در جامه صوف بسته زنار چه سود

در صومعه رفته دل به بازار چه سود



ز آزار كسان راحت خود مي طلبي

يك راحت و صد هزار آزار چه سود



هشتم - العالم العامل و الفقيه العادل حاجي ملا محمدتقي بن محمد البرغاني القزويني صاحب كتاب مجالس المتقين و غير او - ايشان از تلامذه ي مرحوم سيد صاحب رياض بودند بعد از فراغ از تحصيل آمدند به طهران، بين ايشان و فتحعلي شاه شكرآبي واقع شد اين بود كه ايشان از تهران آمدند به قزوين و شيخ احمد احسائي را تكفير نمودند. آخرالامر حضرات بابيه ايشان را بين الطلوعين در ميان محراب در بين سجدتين به درجه ي رفيعه ي شهادت رسانيدند.

كيفيت شهادتشان اين بود: ايشان در سجده بودند كه جمعي از بابيه ريختند و نيزه به گلويشان زدند، سر از سجده بلند نكرده بود كه حضرات هشت طعن نيزه به آن مرحوم زدند، بعد از دو روز از دنيا رفتند و بدنش را در قزوين در جوار شاهزاده حسين در مقبره ي عليحده دفن نمودند در سنه هزار و دويست و شصت و چهار و مزار معروفي است. برادر ايشان جناب حاجي ملاصالح برغاني صاحب كتاب مخزن البكاء بود، ايشان هم از تلامذه ي سيد صاحب رياض و ولد ارجمندش سيد مجاهد بودند - رحلت و محل دفن ايشان ظاهرا در كربلاي معلي بود و ايشان دختري داشتند (قرةالعين) كه از اتباع بابيه بود و او مصداق «يخرج الميت من الحي» بود.

حمدالله مستوفي قزويني در تاريخ گزيده از حضرت رضا روايت كرده قال، قال رسول الله (ص) قزوين باب من ابواب الجنة هي اليوم في ايدي المشركين و سيفتح علي يدي امين من



[ صفحه 802]



بعدي المفطر فيها كالصائم في غيرها و ان الشهيد فيها يركب يوم القيامة علي برازين من نور ينساق الي الجنة ثم لا يحاسب علي ذنب اذنبه و لا سيئي عمله و هو في الجنة خالد و يزوجن من الحور العين و يسقي من الالبان و العسل و السلسبيل فطوبي للشهيد فيها مع ماله عندالله من المزيد و بعضي از اخبار در مذمت قزوين وارد شده.

منجمله در روضات از حضرت صادق (ع) روايت كرده اند انه قال الري و قزوين و ساوة ملعونات و مشؤمات.