بازگشت

ذكر اولاد حضرت امام علي النقي و ذكر امامزاده سيد محمد


اولاد آن حضرت از ذكور و اناث پنج تن به شمار رفته ابومحمد الحسن الأمام عليه السلام و حسين و محمد و جعفر و عليه، اما حال حضرت امام حسن عليه السلام بعد از اين مذكور خواهد شد انشاء الله تعالي و اما حسين پس من بر حال او مطلع نشدم مگر آنچه را كه در مفاتيح نوشته ام و آن است كه حسين سيدي جليل القدر و عظيم الشان بوده زيرا كه من از بعضي روايات استفاده كرده ام كه از مولاي ما حضرت امام حسن عسكري عليه السلام و برادرش حسين بن علي عليه السلام تعبير به سبطين مي كردند و تشبيه مي كردند اين دو برادر را بدو جدشان دو سبط پيغمبر رحمت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام. و در روايت ابوالطيب است كه صداي حضرت حجة بن الحسن صلوات الله عليه شبيه بود به صداي حسين، و در شجرة الأولياء است كه حسين فرزند حضرت امام علي نقي عليه السلام از زهاد و عباد بود و به امامت برادر خود اعتراف داشت.

بالجمله معروف است كه قبر حسين در نزديك قبر والد ماجد و برادر بزرگوارش در سامره در همان قبه ي ساميه است و اما سيد محمد [1] مكني به ابوجعفر پس



[ صفحه 688]



او به جلالت قدر و نبالت شأن معروف است و بس است در شأن او كه قابليت و صلاحيت امام را داشت، و فرزند بزرگ حضرت امام علي نقي عليه السلام بود و شيعه گمان مي كردند كه او بعد از پدر بزرگوارش امام خواهد بود و پيش از پدر از دنيا رفت، بعد از وفات او حضرت هادي عليه السلام به امام حسن عليه السلام فرمود

يا بني احدث لله شكرا فقد احدث فيك امرا.

اي پسر جان من تازه كن شكر خدا را پس به تحقيق كه حق تعالي تازه فرمود در حق تو امري را يعني ظهور امر امامت آن حضرت. و احاديث بدائيه در حال ابوجعفر بسيار نقل شده و جمله اي از آنها را شيخ مفيد و طوسي و طبرسي ايراد فرموده اند و شيخ طوسي و طبرسي روايت كرده اند كه جماعتي از بني هاشم گفتند كه ما در روز وفات سيد محمد به خانه ي حضرت امام علي نقي عليه السلام رفتيم ديديم كه از براي امام علي نقي عليه السلام در صحن خانه بساطي گسترده اند و مردم دور آن حضرت نشسته اند و ما تخمين زديم عدد آن جماعت را كه دور آن جناب بودند از آل ابي طالب و بني عباس و قريش به صد و پنجاه نفر مي رسيد به غير از موالي و مردمان ديگر پس ناگهان امام حسن عليه السلام وارد شد در حالي كه گريبان خود را در مرگ برادر چاك زده بود و آمد در طرف راست پدر ايستاد و ما آن حضرت را نمي شناختيم، پس بعد از ساعتي امام علي نقي عليه السلام رو به جانب او كرد و فرمود يا بني احدث لله شكرا فقد احدث فيك امرا پس امام حسن عليه السلام بگريست و استرجاع گفت و فرمود:

الحمدلله رب العالمين اياه نشكر نعمه علينا و انا لله و انا اليه راجعون.

پس ما پرسيديم كه او كيست؟ گفتند حسن فرزند امام علي نقي عليه السلام است و در آن وقت به نظر ما بيست سال از عمر شريفش گذشته بود. ما از آن روز او را شناختيم و از كلام پدر بزرگوارش با او دانستيم كه او امام و قائم مقام پدر بزرگوارش است.

و شيخ طوسي روايت كرده از شاهويه بن عبدالله جلابي گفت روايت شده



[ صفحه 689]



بودم از حضرت امام علي نقي عليه السلام در حق ابي جعفر پسرش رواياتي كه دلالت مي كرد بر امامت او پس چون ابوجعفر وفات كرد قلق و اضطراب نمودم از فوت او و باقي ماندم در تحير و ترسيدم كه در اين باب كاغذي به آن حضرت بنويسم پس نوشتم كاغذي به آن جناب و خواهش كردم از آن حضرت كه دعا كند براي فرج و گشايش من در اسبابي كه براي من رو داده بود از قبل سلطان در باب غلامانم. پس جواب كاغذ آمد از آن حضرت متضمن آنكه دعا كرده براي من و رد خواهد شد غلامان من بر من، و در آخر كتاب مرقوم فرموده بود كه خواستي سؤال كني از جانشين من بعد از ابوجعفر و اضطراب پيدا كردي براي اين كار مغموم مباش.

فان الله لا يضل قوما بعد اذ هديهم حتي يتبين لهم ما يتقون.

امام شما بعد از من ابومحمد پسر من است و نزد او است آنچه محتاج اليه شما است مقدم مي دارد خدا آنچه را كه بخواهد و مؤخر مي دارد آنچه را كه بخواهد.

ما ننسخ من اية او ننسها نات بخير منها او مثلها، قد كتبت بما فيه بيان و افناع لذي عقل يقظان.

و شيخ ما در كتاب نجم ثاقب فرموده و مزار سيد محمد مذكور در هشت فرسنگي سامره نزديك قريه ي بلد است و از اجلاء سادات و صاحب كرامات متواتره است حتي نزد اهل سنت و اعراب باديه كه به غايت از او احترام مي كنند و از جنابش مي ترسند و هرگز قسم دروغ به او نمي خورند و پيوسته از اطراف براي او نذر مي برند بلكه فصل غالب دعاوي در سامره و اطراف آن به قسم با او است و مكرر ديديم كه چون بناي ياد كردن قسم شد، منكر مال را به صاحبانش رساند و از خوردن قسم دروغ صدمه ديدند. در اين ايام توقف سامره چند كرامت باهره از او ديده شد، و بعضي از علماء بناي جمع آنها و نوشتن رساله در فضل او دارد، وفقه الله تعالي انتهي.

و سيد ضامن در تحفه فرموده كه از اولاد سيد محمد است شمس الدين محمد بن علي بن محمد بن حسين بن محمد بن علي بن محمد بن الأمام الهادي



[ صفحه 690]



عليه السلام كه مشهور است به مير سلطان البخاري براي آنكه ولادتش و نشو و نمايش در بخارا شده و اولاد او را بخاريون گويند، و اين شمس الدين سيدي بوده با ورع عابد صالح زاهد در دنيا مصاحبت كرده با علماي بزرگ و اقتباس كرده از فضائل ايشان و در صدر مجلس ايشان نشسته پس از بخارا توجه فرمود به بلاد روم و متوطن شد در شهر به روساء و نقل شده از او كرامات بسيار و وفات كرد در همان شهر سنه ي هشتصد و سي دو يا سنه ي هشتصد و سي و سه و قبرش در آنجا مشهور است و مزار است كه مردم به زيارتش مي روند و نذور براي او مي برند. و سيد حسن براقي گفته كه عقب امامزاده سيد محمد از همين شمس الدين است و از براي او سلاله اي است كه منتشرند در اطراف و از اولاد او است علاءالدين ابراهيم و پسرش علي و پسرش يوسف و پسرش حمزه و پسرش سيد محمد يعاج انتهي.

و اما جعفر پس مثلش مثل فرزند حضرت نوح پيغمبر عليه السلام است و ملقب به كذاب است و ادعا كرد امامت را به غير حق و گمراه كرد مردم را و فروخت زن حره ي آزاد از آل جعفر را و اخبار بسيار در مذمت او وارد شده لكن نقلش را در اينجا مهم نمي دانم و او را ابوكرين مي گويند به جهت آنكه گفته اند صد و بيست ولد داشته

في المجدي قبره في دار ابيه بسامراء و له خمس و اربعون سنه 271 احدي و سبعين و ماتين.

و يكي از اولاد او است ابوالرضا محسن بن جعفر كه در ايام خلافت مقتدر بالله در سنه ي سيصد در اعمال دمشق خروج كرد، او را بكشتند و سرش را به بغداد بردند و بر جسر بدار كشيدند. و نيز از اولاد او است عيسي بن جعفر معروف به ابن الرضا كه عالم فاضل كامل بوده از او سماع حديث كرده شيخ اجل ابومحمد هارون بن موسي تلعكبري در سنه ي سيصد و بيست و پنج و از او اجازه گرفته. و از تاريخ قم نقل شده كه بريهه دختر جعفر بن امام علي نقي عليه السلام زوجه ي محمد بن موسي مبرقع بوده و با شوهر خود به قم آمدند و بعد از وفات شوهرش محمد او وفات يافت و در مشهد شوهرش در جنب او مدفون شد و قبر ايشان در بقعه ي مشهوره به چهل



[ صفحه 691]



دختران [2] است و بعد از آنكه بريهه وفات يافت برادران او ابراهيم و يحيي صوفي پسران جعفر آمدند به قم از براي آنكه ارث خواهر خود را برگيرند بعد از آنكه تركه ي او را برداشتند ابراهيم از قم برفت اما يحيي صوفي به قم اقامت كرد و در ميدان زكريا بن آدم نزديك مشهد حمزة بن موسي بن جعفر عليه السلام ساكن شد و در قم شهربانويه دختر امين الدين ابوالقاسم بن مرزبان بن مقاتل را به نكاح شرعي در حباله ي خود درآورد و از او ابوجعفر و فخر العراق و ستيه در وجود آمد و از ايشان فرزندان بسياري به وجود آمدند و معروف به صوفيه بودند.

و در كتاب مجدي است كه از اولاد جعفر كذاب است ابوالفتح احمد بن محمد بن محسن بن يحيي بن جعفر مذكور و او درآمد وفات كرد پدرش ابوعبدالله محمد صاحب جلالت بوده و نقابت داشت در مقابر قريش و برادرش ابوالقاسم علي فاضل و اديب و حافظ قرآن بود، تغرب الي مصر و يرمي بالنصب.



[ صفحه 692]




پاورقي

[1] قال في المجدي عنه ذكر ابي محمد العسكري (ع) و اخوه محمد ابوجعفر ره اراد النهضة الي الحجاز فسافر في حيوة اخيه حتي بلغ بلدا و هي قرية فوق الموصل به سبعة فراسخ فمات بالسواد فقبره هناك عليه مشهد و قد زرته انتهي منه.

[2] اختران.