بازگشت

اخلاق حسنه، شميم حميده و صفات سعيده ي امام علي النقي


در جنات الخلود مسطور است كه حضرت مظهر جمال و جلال ايزد متعال، أبي الحسن ثالث، پيشواي عاشر، مقتداي بادي و حاضر، تقي، متقي، امام علي نقي عليه السلام در نهايت جلالت و ابهت و وقار و كمال سخاوت و كرم و اعتبار بود در مطالب ابرام نمي فرمود و سخن بلند نمي كرد و به بالا نشيني و صدر طلبي متوجه و مايل نبود، لكن به سبب آن حشمت الهي و عظمت جلالت، مردمانش هميشه به پاس اجلال در صدر مجالس و محافل جلوس مي داند و از فرط غيرت و كمال عدل از ديدار حركات ناخجسته، زود به خشم اندر مي شد.

در كتاب مناقب ابن شهر آشوب از محمد بن حسن اشتر علوي مسطور است كه گفت: با گروهي كثير از مردمان از جماعت طالبي الي عباسي تا مردم سپاهي در درگاه متوكل حضور داشتيم و تمامت آن مردمان سوگند خوردند كه به احتشام اين غلام پياده نمي شويم، و شريف و كبير و بزرگ و كوچك در اين امر و انديشه حضرت أبي الحسن عليه السلام را قصد كرده بودند.

و از اين سخن چيزي برنگذشت و امام با احتشام نمايان شد و چون ديدار آن جماعت به ورود مباركش افتاد تمامت آن سواران توقير هيكل مباركش را يكباره بدون تأمل و درنگ و اختيار پياده شدند، أبوهاشم چون اين كار و كردار و حال عجيب را مشاهده كرد با آن جماعت گفت: مگر شما را چنان گمان نمي رفت كه احترامش را پياده نخواهيد شد؟ گفتند: سوگند با خداي چنان از خويشتن داري بيچاره شديم تا گاهي كه



[ صفحه 535]



به تعظيم و تكريم حضرتش پياده گرديديم. بلي



هر كسي را كه حق عزيز كند

نتواند كسي كند خوارش