بازگشت

دعبل خزاعي (شاعر مشهور معاصر متوكل)


ابوعلي دعبل بن علي شاعري متقدم و مطبوع و هجوئي گزنده زبان بود چنانكه تمام خلفاء و وزراء و اولاد و اعيان و وجوه دولت ايشان از سهام هجو و ذم وي سالم نماند. ابوالفرج اصفهاني گويد: دعبل از جمله شيعيان خالص العقيده و در حضرت ولايت آيت اميرالمؤمنين عليه السلام ارادتي خاص و فدويتي مخصوص داشت و قصيده مدارس آيات او بهترين اشعار روزگار و با نهايت مباهات و مدايح فاخره است. ولادت دعبل يكصد و چهل و هشتم وفاتش در سال دويست و چهل و ششم در بلده طيب روي داد و نزديك صد سال در جهان بزيست ابوخالد خزاعي گويد: با دعبل گفتم: من در اشعار تو بسي تأمل كردم و خلفا و وزراء و سرداران و سرهنگان را به جمله هجو نموده اي و مردمان را به خون خود تشنه كرده اي و ناچار بايد در تمام روزگار خود طريد [1] و شريد، [2] هارب و خائف باشي. اگر از اين گفتار دست بداري و اين شر عظيم را از خويشتن بگرداني چه باشد؟ دعبل گفت: ويحك من در آنچه تو مي گوئي تأمل نمودم و مرا مكشوف افتاد كه از بيشتر آن مردم تا از كسي نترسند سودمند نتوان گرديد و ايشان را اعتنائي و باكي نسبت به شاعر نيست، اگر چه مجيد و نيكوگوي و پسنديده شعر باشد، مگر اينكه از شر زبان او انديشه نمايند.


پاورقي

[1] طريد: رانده.

[2] شريد: آواره.