بازگشت

اسامي همسران و فرزندان امام علي النقي


در جنات الخلود مي نويسد: آن حضرت را زنان نكاحي هيچ نبود زيرا كه بر حسب



[ صفحه 654]



تقيه اراده مكث و توقف در مكاني معين و مسكني مألوف نبود و اكثر اوقات آن حضرت به مسافرت مي گذشت و مدتهاي مديد بر حسب احضار خليفه جاي در سرمن رأي داشت.

و مي گويد: به روايت صاحب كشف الغمه، ده سال و چند ماه در سرمن رأي بگذرانيد و سر و ساماني كه مي بايست نداشت و در عرض روزگار شرافت آثار همايونش يك كنيز خاص را متصرف شده كه فرزندان آن حضرت از آن كنيز عصمت قرين پديدار آمدند.

و اما اولاد امجاد حضرت امام علي نقي هادي عليهم السلام چنانكه در كتب اخبار و سير نوشته اند، پنج تن باشد. چهار تا پسر و يك نفر دختر. اما پسران او، اول حضرت ولي سر و علن و پيشواي كل زمن جناب ابي محمد امام حسن عليه السلام است كه بعد از پدر بزرگوارش به رتبت امامت و منزلت خلافت نامدار گشت.

و ديگر حسين بن علي هادي.

و ديگر محمد و جعفر كذاب است كه ملقب به كذاب شد.

و دختر آن حضرت عليه و به روايتي عاليه و به قولي عايشه مي باشد.

در رياض الشهداء مسطور است كه حضرت امام علي نقي عليه السلام فرزند خود سيد محمد، مكني به ابي جعفر را نخست دوست مي داشت و آن سيدي جليل القدر و نبيل المقام و جميل الفضائل بود و اين سيد برحسب سن از حضرت امام حسن عسكري عليه السلام برادرش اكبر بود و به سبب اين مهر و اين مهتري شيعيان را اعتقاد بر آن مي رفت كه سيد محمد بعد از وفات پدر بزرگوارش عليه السلام امام است، تا گاهي كه در زمان زندگي پدر بلند گوهرش وفات يافت و آن خيالات ازميان برخاست.

و در بحارالانوار از فاطمه دختر هيثم مروي است كه گفت: در آن هنگام كه جعفر متولد شد در سراي حضرت ابي الحسن عليه السلام حضور داشتم و نگران مردم سراي شدم كه به مولود تازه مسرور شدند و اثر بشاشت ومسروري در آن حضرت نديدم و عرض كردم: يا سيدي چيست مرا كه تو را مسرور نمي بينم؟ فرمود: اين امر را خوار و خوارمايه



[ صفحه 655]



بر خود بشمارد، چه زود باشد كه گروهي بسيار به سبب او گمراهي و ضلالت دچار گردند.

و هم در بحارالانوار و جز آن از ابوحمزه ثمالي رحمه الله از ابوخالد كابلي مسطور است كه گفت از حضرت علي بن الحسين امام زين العابدين عليه السلام پرسيدم كه بعد از تو امام و حجت كيست فرمود پسرم محمد است و نام او در تورات است نامش باقر است. و بعد از محمد پسرش جعفر است و نام او نزد اهل آسمان صادق است.

ابوخالد مي گويد: عرض كردم: اي سيد من چگونه است كه نام وي صادق است با اينكه شما همگي صادق و راست گوي هستيد؟ فرمود: حديث كرد پدرم از پدرش از رسول خداي صلي الله عليه وآله كه فرمود: چون پسرم جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب او را صادق بناميد، چه خامس از فرزندان او كه او را جعفر ناميده ادعاي امامت كند. اين ادعا را از روي جرأت و جسارت در حضرت يزدان و دروغ بستن بر خداي نمايد و او در حضرت خداي جعفر كذاب و مفتري بر خداي و مدعي بر آن چيزي است كه اهل و شايسته آن نيست و مخالف با پدرش و حاسد بر برادرش هست.

پس حضرت علي بن الحسين عليهماالسلام بگريست گريستني شديد، آنگاه فرمود: گويا من نگران جعفر كذاب هستم كه طاغيه ي زمان خود را باز مي دارد كه در تفتيش كار و قتل ولي خدا و پوشيده در حفظ و حراست خدا و توكيل به جرم پدر بزرگوار خويش به واسطه اينكه به ولادت ولي خدا دانا نيست و به علت حرصي كه بر قتل آن حضرت دارد. اگر دست بدو يابد به سبب طمع در ميراث پدر بزرگوارش عليه السلام تا بدون حق خودش مأخوذ بدارد.