بازگشت

متوكل، طاغوت معاصر امام


متوكل نسبت به اميرمؤمنان علي (عليه السلام) و خاندانش كينه و عداوت عجيبي داشت و اگر آگاه مي شد كه كسي به آن حضرت علاقمند است بلافاصله اموال او را مصادره مي كرد و او را به طرز فجيعي به قتل مي رساند. [1] .

او در سال 236 ه.ق دستور داد تا آرامگاه سالار شهيدان حضرت حسين (عليه السلام) را با خاك يكسان كرده و به آب بست و دستور داد در آن محل كشت و كار شود تا آثار قبر آن حضرت كاملاً محو شود چرا كه مي ترسيد قبر امام حسين (عليه السلام) پايگاهي بر ضد او گردد و حماسه ها و مبارزات آن امام شهيد، الهام بخش حركت و قيام مردم در برابر ستم هاي او شود، از اين رو دست و پاي زائران حرم حسيني را قطع مي كرد تا با تهديد و ارعاب، كربلا را به عرصه ي فراموشي بگذارد ولي كمتر موفق مي شد و مردم بيشتر حريص تر مي شدند. [2] .

او روزي «ابن سكيت» يار با وفاي امام جواد و امام هادي (عليهم السلام)



[ صفحه 25]



و شاعر و اديب نامي شيعي را به جرم دوستي علي (عليه السلام) فراخواند و به او گفت:

«اين دو فرزند من (معتز و مؤيد) در نزد تو محبوب ترند يا حسن و حسين؟»

ابن سكيت از اين مقايسه ي نابجا سخت برآشفت و بي درنگ گفت:

«والله ان قنبراً خادم علي خير منك و من ابنيك.»

«به خدا سوگند قنبر غلام علي (عليه السلام) در نظر من، از تو و دو فرزندت بهترند!»

متوكل از عصبانيت خونش به جوش آمد و فرمان داد زبان او را از پشت سرش بيرون كشيدند و آنگاه او را به طرز فجيعي به شهادت رساند. [3] .



[ صفحه 26]




پاورقي

[1] الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 7 ص 55.

[2] مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، ص 393.

[3] تاريخ الخلفا، سيوطي، 348.