متوكل شرمنده شد
روزي حضرت امام علي النقي (عليه السلام) بر متوكل وارد شد، در حاليكه حضرت عمامه ي بسيار نفيسي بر سر بسته بود.
متوكل از روي عنادي كه با خاندان عصمت و طهارت (عليهم السلام) داشت و همواره سعي مي كرد براي آنان نقطه ضعف بتراشد با حالت تعجب از حضرت پرسيد: «اين عمامه را چند خريداري نموده ايد؟»
حضرت فرمودند: «پانصد درهم خريده ام.»
متوكل گفت: «بخدا قسم اسراف نموده ايد.»
حضرت فرمودند: «شنيده ام به تازگي خليفه، كنيز بسيار زيبا و خوبي خريداري نموده است.»
گفت: «آري، همينطور است.»
حضرت فرمودند: «به چند خريداري كرده ايد؟»
گفت: «به ده هزار دينار خريداري شده است.»
حضرت فرمودند: «اي خليفه، خود انصاف دهيد كه من به پانصد درهم عمامه از براي بهترين اعضاي بدن خود خريده ام،
[ صفحه 30]
اسراف نموده ام، و اما خليفه كه به ده هزار دينار كنيز از براي پست ترين اعضاي بدن خود خريداري كرده است اسراف ننموده است؟!»
متوكل منفعل و شرمنده شد، و از براي آنكه بر او نخندند، لب به تبسم گشود و لكن در حقيقت، بغض حضرت را به دل گرفت. [1] .
[ صفحه 31]
پاورقي
[1] منهاج السرور، قرني، ص 31.