بازگشت

فراهم شدن آب براي نماز


مرحوم شيخ حر عاملي رضوان الله عليه، به نقل از كافور خادم حكايت كند:

در يكي از روزها حضرت ابوالحسن، امام هادي عليه السلام مرا مخاطب قرار داد و اظهار نمود: اي كافور! آن سطل را پر از آب كن و در فلان محل مخصوص - كه حضرت خود معين نمود - بگذار، تا هنگام نماز به وسيله ي آن وضو بگيرم.

و بعد از اين دستور، مرا براي انجام كاري روانه نمود و فرمود: هرگاه بازگشتي، سطل آب را در همان جائي كه گفتم، بگذار تا براي وضوء گرفتن آماده باشد.

كافور خادم افزود: سپس آن حضرت، چون خسته بود در گوشه اي دراز كشيد تا استراحت نمايد؛ و در آن شب، هوا بسيار سرد بود.

ولي متأسفانه من فراموش كردم كه طبق دستور آن حضرت، سطل آب را در آن محل معين شده بگذارم.

پس چون لحظاتي گذشت، متوجه شدم كه امام عليه السلام از جاي خود برخاسته است و در حال آماده شدن براي نماز مي باشد و من - چون



[ صفحه 18]



سطل آب را فراهم نكرده بودم از ترس آن كه روبروي هم نگرديم و احياناً حرفي به من نزند - مخفي شدم.

ولي در پيش خود، خيلي احساس ناراحتي و شرمساري مي كردم، كه چرا آب را فراهم نكرده ام، و به همين جهت مي ترسيدم كه مورد سرزنش و ملامت حضرت قرار گيرم.

در همين افكار بودم، كه ناگهان امام عليه السلام با حالت غضب مرا صدا نمود، با خود گفتم: به خدا پناه مي برم.

و هيچ عذري نداشتم كه مثلاً بگويم فراموش كردم؛ و به هر حال پاسخ حضرت را دادم و جلو رفتم.

چون نزديك شدم، فرمود: اي كافور! چرا چنين كرده اي، آيا نمي دانستي كه من براي وضوء از آب گرم استفاده نمي كنم؛ بلكه بايد آب، عادي و سرد باشد، چرا آب را گرم كرده اي؟!

با حالت تعجب عرضه داشتم: اي مولا و سرورم! به خدا قسم، من فراموش كردم كه آب در سطل بريزم و حتي دست به سطل نزده ام.

سپس حضرت فرمود: الحمدلله، كه خداوند متعال در هيچ حالي ما را فراموش و رها نمي كند و ما نيز سعي كرده ايم تا مستحبات الهي را نيز انجام دهيم و در هيچ حالي آن ها را ترك نكرده ايم [1] .



[ صفحه 19]




پاورقي

[1] اثبات الهداة: ج 3، ص 368، ح 25.