بازگشت

دعاي امام در حق اصفهاني


مرحوم قطب الدين راوندي، ابن حمزه ي طوسي، اربلي و برخي ديگر از بزرگان رضوان الله تعالي عليهم به نقل از جماعتي از اهالي اصفهان مانند ابوالعباس احمد بن نصر و ابوجعفر محمد بن علويه آورده است:

در شهر اصفهان شخصي بود به نام عبدالرحمان - كه يكي از شيعيان معروف به حساب حساب مي آمد - و از علاقه مندان به ائمه اطهار عليهم السلام بود؛ مخصوصاً كه علاقه خاصي نسبت به حضرت هادي سلام الله عليه داشت.

روزي به او گفتند: علت تشيع و علاقه ي تو به حضرت ابوالحسن، امام علي هادي عليه السلام چيست؟

در پاسخ اظهار داشت: به دلائلي كه خود شاهد بوده ام.

و سپس افزود: من شخصي فقير و بي بضاعت بودم به طوري كه نمي توانستم تشكيل خانواده دهم، به همين جهت به همراه قافله اي كه عازم عراق و شهر سامراء بود، حركت كردم تا به دربار خليفه ي عباسي



[ صفحه 76]



بروم، به اميد آن كه شايد از طرف او برايم كمكي شود و مشكل من برطرف گردد.

چون به شهر سامراء وارد شديم، جلوي دربار متوكل رفته و منتظر وقت ملاقات مانديم، در همان اثناء گفته شد كه حضرت ابوالحسن، امام هادي عليه السلام نيز از طرف خليفه دعوت شده است تا به ملاقات وي آيد.

ناگهان متوجه شدم كه حضرت در حال آمدن به دربار خليفه مي باشد، تمامي افرادي كه حضور داشتند مشغول تماشاي او گشتند و آن حضرت به آرامي از بين جمعيت عبور مي نمود.

چون عبورش به من افتاد، نگاهي محبت آميز و عميق به من انداخت و من آهسته، به طور مرتب براي موفقيت و سلامتي وجود مباركش، دعا مي كردم.

همين كه حضرت مقابل من قرار گرفت، به من فرمود: خداوند متعال دعايت را مستجاب نمود و عمرت را طولاني گرداند؛ و نسبت به ثروت و اموال برايت بركت قرار داد، همچنين فرزندانت نيز افزايش مي يابند.

در همين حال، لحظه اي تمام بدنم را رعشه فرا گرفت؛ و دوستانم هر يك جوياي حالم بودند و مي گفتند: چه شده است؟

و چرا چنين حالتي به تو دست داد؟

و من در پاسخ به ايشان مي گفتم: نترسيد، چيزي نيست، انشاء الله كه خير است.



[ صفحه 77]



و پيرامون نيت خود و مشكلاتي كه داشتم با هيچكس سخني نگفته بودم. پس از آن كه به اصفهان بازگشتم، خداوند متعال درهاي رحمت و بركت را برايم گشود؛ و از هر جهت در رفاه و آسايش قرار گرفتم و صاحب ثروتي بسيار و عائله اي خوب و مورد علاقه ام گشتم.

و در حال حاضر داراي ده فرزند هستم و متجاوز از هفتاد سال از عمرم سپري گشته است.

به همين دلائل يكي از علاقه مندان و مخلصين اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام، مخصوصاً حضرت ابوالحسن، امام علي هادي عليه السلام گشته ام [1] .



[ صفحه 78]




پاورقي

[1] الخرائج و الجرائح: ج 1، ص 392، ح 1، اثبات الهداة: ج 3، ص 371، ح 37، مدينة المعاجز: ج 7، ص 463، ح 2470، الثاقب في المناقب: ص 549،ح 11، كشف الغمة: ج 2، ص 389، بحار، ج 50، ص 141، ح 26.