بازگشت

تنها خدا


يكي از ياران امام هادي عليه السلام، كه به سبب ارادت به ايشان، از سوي متوكل، خليفه وقت، مورد بي مهري واقع شده و حقوق و مزاياي او را قطع كرده بودند، نزد امام عليه السلام رفت و از وضع معيشتي خود، به امام عليه السلام شكايت كرد و از حضرت خواست تا نزد خليفه، وساطت وي را بكند. امام عليه السلام به او فرمود: «اگر خدا بخواهد، بي نياز خواهي شد». همان شب، فرستادگان متوكل به سراغ او آمده و از وي خواستند تا نزد خليفه برود. پس از ورود اين مرد به كاخ خليفه، متوكل با رويي گشاده او را مورد توجه قرار داده و دستور داد تا حقوق وي را دو برابر كنند. مرد، خوشحال نزد امام عليه السلام حاضر شد و پس از سپاسگزاري، باشگفتي از امام پرسيد كه چگونه با اين كه نزد خليفه نرفته ايد، مشكل من حل شده است؟ امام عليه السلام پاسخ دادند: «خداوند متعال مي داند كه ما در كارهاي خود، جز به او رجوع نمي كنيم و در سختي، جز به او توكل نداريم؛ لذا تمامي خواسته هاي ما را برآورده مي سازد...». آن مرد فهميد كه از بركت دعاي حضرت، گرفتاري او برطرف گرديده است.