بازگشت

در آغوش سامرا


آمدي؛ آن هنگام كه عباسيان، در انديشه اي عبث غوطه مي خوردند و زنجيرهايي را براي بريدن نفس، در خيال خود مي بافتند. ناگهان درهاي آسمان، به روي زمين گشوده شد و مژده رسيدنت، همچون زلال چشمه اي، در خانه اي محقر فوران كرد. تو از شكوه يقين آمده اي تا در تاريك ترين شب هاي تاريخ، تيرگي غبار اندوه را از قلب هاي مؤمنان بزدايي. سامرا، آغوش گشود تا قدم هاي تو را بوسه بزند.

واحيرتا! كه در هر گوشه آسمان آل زهرا، صيادي به كمين نشسته است تا كبوتري از شما را اسير كند؛ اما معجزه عشق، فراگيرتر از آن است كه رؤياي پر گشودن در هواي شما را از آسمان نگاهمان بگيرد.