بازگشت

شاد باش


دهمين چراغ روشن هدايت آمده است؛ بلند و پايدار، ايستاده بر پيشاني جبروت؛ آن چنان استوار كه زانوان عصيان دشمنان را درهم فرو ريخته است.

سمانه، چنان بي تاب آمدنش بود كه دقايق، درهم مي تنيدند و تندتر مي كوبيدند.

باران نور، شدت گرفته است «مدينه» خيره مانده است. طنين شوقناك ملائك، آسمان را لبريز كرده است. زمين در شكوفه مي غلتد ـ شاديِ منتظران و هراس بيمناكان.

پيشواي دهم آمد و ترس در چشم هاي متوكل، نشست. آمد و سمانه از آمدنش چنان شاد است كه صداي فاطمه عليهاالسلام را به شادباش آمدنش، نزديك تر مي شنود.