بازگشت

نيروهاي مسلح امام هادي


امام هادي عليه السلام گاه اراده مي كرد كه از طريق كرامت، قدرت معنوي و ولايت تكويني خويش را به ستمگران دوران نشان دهد كه از جمله، مورد ذيل است:

متوكل عباسي براي تهديد و ارعاب امام هادي عليه السلام او را احضار كرد و دستور داد هر يك از سپاهيانش كيسه (و توبره) خود را پراز خاك قرمز كنند و در جاي خاصي بريزند.

تعداد سپاه او كه نود هزار نفر بود، خاكهاي كيسه هاي شان را روي هم ريختند و تلّ بزرگي از خاك را ايجاد كردند. متوكل با امام هادي عليه السلام روي آن خاكها قرار گرفتند و سربازان و لشكريان او در حالي كه به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.

خليفه ستمگر عباسي از اين طريق مي خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قيام عليه خود باز دارد. حضرت براي خُنثي نمودن اين نقشه، به متوكل رو كرد و فرمود: «آيا مي خواهي سربازان و لشكريان مرا ببيني؟»

متوكل كه احتمال نمي داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، يك وقت متوجه شد كه ميان زمين و آسمان پر از ملائكه مسلح شده، و همگي در برابر آن حضرت آماده اطاعت مي باشند. آن ستمگر از ديدن آن همه نيروي رزمي، به وحشت افتاد و از ترس غش كرد. چون به هوش آمد، حضرت فرمود: «نَحْنُ لا نُناقِشُكُمْ فِي الدُّنْيا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَيْكَ شَي ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛ [1] در دنيا با شما مناقشه نمي كنيم [چرا كه] ما مشغول امر آخرت هستيم. پس آنچه گمان مي كني، درست نيست.»


پاورقي

[1] الخرائج و الجرائح، راوندي، ص 400، شماره 6؛ بحار الانوار، ج 50، ص 146، ح 30؛ اثبات الهداة، حر عاملي، ج 3، ص 374، شماره 41؛ محجة البيضاء، فيض كاشاني، ج 4، ص 317؛ تجلّيات ولايت، ص 479.