بازگشت

تصوير و شير درنده


خلفاي عباسي هر چند از نظر نسب، قرابت و خويشاوندي با ائمه اطهار عليهم السلام داشتند و در حضرت «عبد المطلب» كه پدر عباس و ابوطالب بود، مشترك بودند، ولي با اين حال، بدتر از بني اميه عمل كردند. و ظلم و ستمهاي فراواني به اولاد علي عليه السلام روا داشتند و از هيچ گونه تحقير و ستم در مورد خاندان عصمت فروگذار نكردند.

متوكل يكي از خلفاي عباسي است كه از هر راهي تلاش داشت امام هادي عليه السلام را تحقير كند و شخصيت و عظمت او را درهم شكند. از جمله، روزي فردي را به سراغ شعبده باز و جادوگر بي نظيري فرستاد كه اهل هندوستان و از دشمنان اهل بيت عليهم السلام به شمار مي آمد. متوكل به او هزار دينار طلا داد كه حضرت هادي عليه السلام را تحقير و شرمنده كند. او نيز قبول كرد و در مجلس مهماني خليفه در كنار حضرت هادي عليه السلام نشست. و در قرص ناني عمل سحر انجام داد؛ به گونه اي كه وقتي حضرت هادي عليه السلام دست مبارك خود را به طرف آن نان دراز كرد؛ نان به هوا پريد. و حاضران خنديدند و حضرت را به خيال خامشان تحقير كردند.

در كنار شعبده باز هندي بالشي قرار داشت كه روي آن تصوير شير بود. امامِ كائنات و صاحب ولايت تكويني، دست مباركش را بر آن تصوير نهاد و فرمود: اين فاسق را بگير! [با عنايت الهي و كرامت امام هادي عليه السلام] آن تصوير به شير درنده تبديل شد و در جا ساحر هندي را پاره كرد و بلعيد! [و جريان مجلس هارون و امام موسي بن جعفر عليهماالسلام و امام رضا عليه السلام و مأمون تكرار شد] و شركت كنندگان در مجلس مبهوت و متحير ماندند. متوكل از آن امام بزرگوار درخواست كرد كه دستور دهد آن شير، ساحر هندي را برگرداند.

حضرت فرمود: «او را ديگر نخواهي ديد. آيا تو دشمنان خدا را بر دوستان او مسلط مي كني!» اين جمله را فرمود و مجلس متوكل را ترك گفت.

[1] .


پاورقي

[1] بحار الانوار، ج 50، ص 144، ح 28؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 392؛ تجليات ولايت، ص 480.