بازگشت

احترام به اهل دانش


امام، به مردم به ويژه دانشمندان و اهل علم احترام فراوان مي گذاشت. در تاريخ آمده است: روزي امام در مجلسي نشسته بودند و جمعي از بني هاشم، علويان و ديگر مردم نيز در آن مجلس حضور داشتند كه دانشمندي از شيعيان وارد شد. او در مناظره اي اعتقادي و كلامي، تعدادي از ناصبيان و دشمنان اهل بيت را مجاب و رسوا ساخته بود. به محض ورود اين شخص به مجلس، امام از جاي خود برخاست و به نشانه ي احترام به سويش رفت و او را نزد خود در بالاي مجلس نشانيد و با او مشغول صحبت شد. برخي از حاضران از اين رفتار امام ناراحت شده و اعتراض كردند. امام در پاسخ آنان فرمود: اگر با قرآن داوري كنم، راضي مي شويد؟ گفتند: آري. امام تلاوت فرمود: (اي كساني كه ايمان آورده ايد، هنگامي كه به شما گفته شد: در مجلس جا براي ديگران باز نماييد، باز كنيد. تا خداوند [رحمتش را] برايتان گسترده سازد. و چون گفته شد برخيزيد، برخيزيد تا خداوند به مراتبي [منزلت] مؤمنانتان و كساني را كه علم يافته اند بالا برد) [1] و نيز فرموده است: (آيا كساني كه دانشمند هستند با آنان كه نيستند برابرند؟) [2] خداوند مؤمن دانشمند را بر مؤمن غير دانشمند مقدم داشته، همچنان كه مؤمن را بر غير مؤمن برتري داده است. آيا به راستي آنكه مي داند و آنكه نمي داند، مساوي است؟ پس چرا انكار و اعتراض مي كنيد؟ خدا به اين مؤمن دانشمند برتري داده است. شرف مرد به دانش اوست، نه به نسب و خويشاوندي اش. او نيز با دلايلي محكم كه خدا به او آموخته، دشمنان ما را شكست داده است. [3] .


پاورقي

[1] مجادلة: 11.

[2] زمر: 9.

[3] الإحتجاج، احمد بن علي بن ابي طالب الطبرسي، قم، انتشارات اسوه، 1416، چاپ دوم، ج 2، ص309.