بازگشت

جايگاه علمي ـ معنوي امام


اين موضوع، در كتب تاريخي - حديثي اهل سنت به صورت مستقل مطرح نشده و متأسفانه گروهي با بي اعتنايي به زندگاني فرزند رسول الله (ص)امام هادي (ع) سعي در كمرنگ جلوه دادن آن حضرت داشتند.

با اين وصف، با توجه به برخي قرائن و شواهد، مي توان دريافت كه ميزان نفوذ و جايگاه امام هادي در ميان مردم تا چه اندازه عميق، گسترده و غير قابل وصف بوده است كه جلوه آن در سه منطقه مدينه، بغداد و سامرا است.

مسعودي مي نويسد: يحيي بن هرثمه (مأمور متوكل كه مأموريت احضار امام از مدينه به سامرا را داشت) مي گويد: هنگامي كه به مدينه آمدم و قرار شد امام هادي را به سامرا ببرم: «فلما صِرْتُ اليها ضجَّ اهلها و عجّوا ضجيجاً و عجيجاً ما سمعتُ مثله...» . [1] .

يعقوبي مي نويسد: زماني كه امام هادي به ياسريّه (حوالي بغداد) رسيدند، با اينكه ظاهراً ورود امام هادي به آن مكان، با اطلاع قبلي و اعلام عمومي نبوده، والي بغداد، اسحاق بن ابراهيم طاهري، زماني كه به آنجا مي رسد، با جمعيت پرشوري كه براي استقبال از امام هادي (ع) آمده بودند، مواجه مي شود: «فرأي تشوّق الناس اليه و اجتماعهم لرؤيته...» . [2] .

يعقوبي هنگام وفات امام و جمعيت حاضر را اين گونه گزارش مي كند: «فلّما كثر الناس و اجتمعوا كثر بكاؤهم و ضجّتهم فرُدّ النعش الي داره» . [3] .

مسعودي نيز درباره هنگام رحلت امام هادي مي نويسد: «و سُمِعَ في جنازته جارية تقول: ماذا لقينا في يوم الاثنين قديماً و حديثاً» . [4] .

جريان بيماري متوكل و پيشنهاد فتح بن خاقان (از نزديكان متوكل) مبني بر كمك گرفتن از امام هادي براي شفا گرفتن متوكل و نذر مبلغي هنگفت از سوي مادر متوكل براي امام هادي [5] نيز نشان دهنده اين جايگاه والاست.

همچون بسياري قرائن و شواهد، گوياي نفوذ معنوي امام هادي (ع) در ميان مردم به ويژه در ميان مردم سامرا است؛ مردمي كه بيشترشان از اهل سنت بودند. علاوه بر اينكه در دستگاه حكومت متوكل نيز افرادي مانند فتح بن خاقان و يا مادر متوكل وجود داشتند كه به كرامات امام هادي معتقد بودند.

يكي از دلايل اساسي احضار امام از مدينه به سامرا جايگاه ويژه اجتماعي ـ سياسي و نفوذ معنوي امام هادي (ع) در ميان مردم بود.

يعقوبي مي نويسد: والي مدينه براي متوكل چنين نوشت:

«... و كان عبداللَّه محمد بن داود الهاشمي قد كتب، يذكر أنَّ قوماً يقولون انّه الامام فشخص عن المدينة...» . [6] .

سيد محمد عبدالغفار هاشمي حنفي نيز درباره سبب احضار امام مي گويد:

«استدعاه الملك المتوكل من المدينة المنورة حيث خاف علي ملكه و زوال دولته اليه بمالَه من علم كثير و عمل صالح و سداد رأي و قول حقّ...» . [7] .

البته دليل عمده ديگر، كينه متوكل از امام علي (ع) و آل علي است.

سبط بن جوزي در اين باره مي نويسد:

«قال علماء السير: و انما اشخصه المتوكل من مدينة رسول اللَّه الي بغداد لانّ المتوكل كان يبغض علياً و ذريته...» [8] ؛ به اتفاق، مورخين و علماي اهل سنت، متوكل فردي ناصبي و ضد علي ذريه او بوده است» .

ابن مسكويه، ابن اثير و ابن وردي هر كدام در تاريخ خود مي نويسند:

«و كان المتوكل شديد البغض لعلي بن ابي طالب (ع) و لاهل بيته و كان يقصد من يبلغه عنه انّه يتولي علياً و اهله بأخذ المال و الدم» . [9] .

علاوه بر اين مطلب، اطرافيان و مشاورين متوكل نيز از كساني بودند كه به ناصبي بودن و بغض امام علي (ع) شهرت داشتند: «ندماء متوكل جماعة قد اشتهروا بالنصب و البغض لعلي» . [10] .

در مجموع دو علت: نفوذ معنوي ـ اجتماعي امام هادي در بين مردم و كينه توزي متوكل نسبت به امام علي (ع) و خاندان و پيروان او باعث احضار امام هادي (ع) از مدينه به سامرا شد.


پاورقي

[1] مروج الذهب، ج 4، ص 194.

[2] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 484.

[3] همان، ص 503.

[4] مروج الذهب، ج 4، ص 193.

[5] تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 97.

[6] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 484.

[7] ائمة الهدي، ص 136؛ احقاق الحق، ج 12، ص445.

[8] تذكرة الخواص، ص 322.

[9] تجارب الامم، ج 4، ص 120.

[10] همان.