بازگشت

احمد بن حجر الهيثمي المكي


(م 974 ه)

قال في الصواعق المحرقة: «كان أبوالحسن العسكري وارث ابيه علما و سخاء و من ثم جاء أعرابي من أعراب الكوفة و قال: اني من المتمسكين بولاء جدك و قد ركبني دين اثقلني حمله و لم اقصد لقضائه سواك، فقال: كم دينك؟ فقال: عشرة آلاف درهم فقال: طب نفسا بقضائه إن شاء الله تعالي، ثم كتب له ورقة فيها ذلك المبلغ دينا عليه...»

«ابن حجر» در «الصواعق» آورده: «ابوالحسن علي عسكري در علم و سخاوت وارث پدرش بود از اينجا بود كه عربي از عربهاي كوفه پيش او آمد و گفت: من از چنگ زده گان به ولايت جد تو هستم و دين سنگيني به دوش مي كشم كه حمل آن بر من سنگيني مي كند و براي اداي آن جز تو كسي را قصد نكرده ام. فرمود: فرضت چقدر است؟ گفت: ده هزار درهم. حضرت هادي عليه السلام اداي دين او را به عهده گرفت و سپس به همين مبلغ ورقه اي نوشت و خود را بدهكار آن اعرابي ساخت. و به او اجازه داد در مجلس عمومي از او مطالبه نمايد و استيفاي آن سختگيري از خود نشان دهد. آن شخص اين كار را كرد و حضرت از او سه روز مهلت خواست اين خبر به اطلاع متوكل رسيد و دستور داد سي هزار درهم به آن حضرت بپردازند و همين كه



[ صفحه 460]



آن وجه به دست حضرت رسيد، همه ي آن را به اعرابي داد. و او گفت: يابن رسول الله من ده هزار بيشتر بدهكار نيستم همين مبلغ براي من كافي است و بقيه مال تو باشد ولي حضرت نپذيرفت و اجازه نداد از آن سي هزار درهم چيزي به او برگرداند، اعرابي برگشت در حالي كه مي گفت: «الله أعلم حيث يجعل رسالته» [1] .


پاورقي

[1] الصواعق المحرقة، ص 205.