بازگشت

در چه سني به منصب امامت نائل آمد


مرحوم مجلسي رحمه الله نقل نموده كه در وقت شهادت پدر بزرگوارش امام جواد عليه السلام شش سال و پنج ماه از عمر شريفش گذشته بود. [1] .

ولي مرحوم محدث قمي مي نويسد: «و در وقت وفات پدر بزرگوارش هشت سال و پنج ماه تقريبا از عمر شريف آن حضرت گذشته بود كه به منصب جليل امامت كبري و خلافت عظيم سرافراز گرديد و مدت امامت آن جناب سي و سه سال بود». [2] .

و مرحوم قزويني مي گويد: حدود هفت سال از عمرش گذشته بود كه پدر بزرگوارش به شهادت رسيد. [3] .

به هر صورت وقتي كه به منصب والاي امامت رسيد به حد بلوغ نرسيده بود و در ظاهر كودك بود.

سه نفر از امامان شيعه پيش از بلوغ به منصب امامت رسيدند اول امام جواد عليه السلام است كه مرحوم محدث قمي مي نويسد: علامه مجلسي و ديگران فرموده اند كه سن شريف حضرت جواد عليه السلام در وقت وفات پدر بزرگوارش نه سال و بعضي هفت سال نيز گفته اند. [4] .

ديگري حضرت حجة بن الحسن العسكري مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه در سن پنج سالگي به منصب امامت رسيد.

و سومي حضرت امام علي النقي عليه السلام است كه در سني كه ذكر گرديد به منصب امامت نائل آمد.

از اينجا مي توان استفاده نمود كه امامت منصبي الهي و از جانب خداست و ارتباطي با سن و سال ندارد كه در رواياتي به طور صراحت اين موضوع ذكر شده است و چند روايت را در اينجا ذكر مي نمايم:



[ صفحه 42]



1 - ابن اسباط مي گويد: امام جواد عليه السلام نزد من آمد من به او و سر و پاهاي مبارك آن حضرت نظر مي نمودم براي اين جهت كه در مصر قامت او را توصيف نمايم (زيرا امام در آن وقت كم سن و سال بود) هنگامي كه امام جواد عليه السلام مرا ديد فرمود:

«يا علي ان الله احتج في الامامة بمثل ما احتج في النبوة قال الله تعالي: (و آتيناه الحكم صبيا) [5] و (و لما بلغ اشده و بلغ أربعين سنة) [6] فقد يجوز أن يعطي الحكم صبيا و يجوز أن يعطي و هو ابن أربعين سنة».

«اي علي همانا خداوند در ارتباط با امامت به مانند آنچه در ارتباط با نبوت احتجاج نموده، احتجاج مي نمايد.

خداوند تعالي (در ارتباط با واگذاري نبوت به كودك كه يحيي باشد) فرموده است:

«و ما حكم (نبوت) را در كودكي به او داديم».

و (در ارتباط با واگذاري نبوت به انبيا كه به سن چهل سالگي رسيده بودند) فرموده: «و زماني كه به رشدش و به چهل سالگي رسيد».

بنابراين (تعجب نكن كه من در اين سن به امامت رسيده ام زيرا) جايز است حكم خدا (نبوت و امامت) به كسي داده شود كه كودك است و به كسي داده شود كه چهل ساله است».

ابن اسباط و عباد بن اسماعيل گويند كه ما در مني خدمت امام رضا عليه السلام بوديم كه امام جواد عليه السلام را آوردند، عرض كرديم: اين همان مولود مبارك است؟ حضرت فرمود: نعم هذا المولود الذي لم يولد في الاسلام أعظم بركة منه. [7] .

آري اين مولودي است كه در اسلام با بركت تر از او متولد نشده است.

2 - صفوان بن يحيي مي گويد: به امام رضا عليه السلام عرض كردم: پيش از آنكه خداوند ابوجعفر (امام جواد عليه السلام) را به تو هبه نمايد ما از تو (درباره ي فرزند و امام بعد از تو) سؤال مي كرديم و شما مي فرمودي كه خداوند به من فرزندي عطا خواهد نمود و



[ صفحه 43]



اكنون خداوند به تو فرزند عطا نموده است و چشم ما را روشن نموده است، خدا نياورد آن روزي كه ناظر درگذشت تو باشيم اگر چنين روزي فرارسيد ما به چه كسي مراجعه نماييم (امام بعد از تو كيست)؟

پس امام رضا عليه السلام به امام جواد عليه السلام كه مقابل رويش ايستاده بود اشاره كرد. من عرض كردم: او امام است در حالي كه سه ساله است؟ (مگر امامت به كودك مي رسد).

حضرت فرمود: «و ما يضره من ذلك؟ قد قام عيسي بالحجة و هو ابن اقل من ثلاث سنين». [8] .

از اين جهت چه ضرري متوجه او مي گردد در حالي كه حضرت عيسي به مقام نبوت رسيد و سنش از سه سال كمتر بود.

3 - معمر بن خلاد مي گويد: شنيدم از امام رضا عليه السلام كه چيزي را در ارتباط با امامت ذكر كرد سپس فرمود:

شما را با اين مطالب چه كار؟ اين ابوجعفر است كه من او را به جاي خود نشانده ام و منصب خود را به او داده ام.

و فرمود: ما اهل بيتي هستيم كه كودكان ما از بزرگان ما (امامت و علم را به) ارث مي برند، همه ي ما با هم مساوي هستيم [9] (بزرگ و كوچك ما فرقي ندارند و امامت به بزرگسالي بستگي ندارد).

4 - خيراني از پدرش نقل كرده كه در خراسان خدمت امام رضا عليه السلام ايستاده بودم كه گوينده اي عرض كرد: اي سيد من! اگر پيش آمدي (براي شما) روي داد به چه كسي رجوع كنيم؟ حضرت فرمود: به پسرم ابي جعفر (امام جواد عليه السلام). گويا كه گوينده عمر ابوجعفر عليه السلام را (براي احراز منصب امامت) كم دانست روي اين جهت امام رضا عليه السلام فرمود: «ان الله سبحانه بعث عيسي رسولا نبيا صاحب شريعة في أصغر من السن الذي فيه أبوجعفر عليه السلام». [10] .



[ صفحه 44]



همانا خداي سبحانه عيسي را به نبوت و رسالت مبعوث فرمود كه صاحب شريعت مستقل بود در سني كمتر از سني كه ابوجعفر عليه السلام دارد.

روايات در اين راستا فراوان است به بحارالانوار مراجعه شود.

مي توان علت انتقال منصب امامت به امام جواد و امام هادي عليهماالسلام را در سني كمتر از ده سال اين گونه بيان نمود (هر چند اين احتمالي بيش نيست) كه اين امتحان و آزمايش بود براي همه مردم به ويژه براي شيعه كه توجه داشته باشند كه امامت به بزرگي و كوچكي بستگي ندارد و امري است از جانب خدا كه به هر كس و در هر سن و سالي كه خواست عطا مي نمايد.

و اين آزمايش عجيبي بود درباره ي امامت جواد عليه السلام كه اولين بار بود كه كسي در اين سن حايز منصب امامت گردد. افراد زيادي دچار لغزش و انحراف شدند ولي افرادي كه تسليم بودند كمترين سخني نگفتند.

و مي توان گفت كه اين مقدمه اي بود براي آمادگي شيعه جهت پذيرفتن امامت حضرت مهدي عليه السلام در سن پنج سالگي و آماده شدن براي اعتقاد به غيبت صغري و كبراي آن حضرت.


پاورقي

[1] همان.

[2] منتهي الآمال، در ذكر شهادت حضرت.

[3] الامام الهادي من المهد الي اللحد، ص 17.

[4] منتهي الآمال، فصل دوم از حالات حضرت جواد عليه السلام.

[5] مريم / 12.

[6] احقاف / 15.

[7] بحارالانوار، ج 50، ص 20، ح 6.

[8] همان، ص 21، ح 8.

[9] همان، ح 9.

[10] همان، ص 23 و 24، ح 15.