و نيز مرحوم كليني و مرحوم مفيد روايت كرده اند:

متوكل مريض گرديد به سبب اينكه دملي در بدن او پيدا شده بود و نزديك به هلاكت رسيد كسي جرأت نداشت كه آن را با آهن بشكافد. مادر متوكل نذر كرد كه اگر شفا يابد اموال فراواني براي امام هادي عليه السلام بفرستد.

فتح بن خاقان به متوكل گفت: خوب است شخصي را نزد اين مرد (امام علي النقي عليه السلام) بفرستي بعيد نيست كه بتواند راهي را نشان دهد كه نجات يابي. متوكل شخصي را فرستاد و وضع او را براي حضرت بيان كرد. آن شخص نزد متوكل برگشت و گفت: دستور داده كه پشكل گوسفند را با گلاب مخلوط نمايي و بر روي آن دمل بگذاري. وقتي كه حاضران شنيدند شروع به مسخره كردند! فتح بن خاقان گفت: از آنچه مي گويد آگاه است. آن گاه پشكل را با گلاب مخلوط كرد و بر روي آن دمل گذاشت درد آرام شد و متوكل به خواب رفت. آن دمل سر باز كرد و آنچه در آن بود بيرون آمد. مژده سلامتي و شفاي متوكل را به مادرش دادند. كيسه اي كه ده هزار دينار در آن بود مهر زد و خدمت حضرت فرستاد. متوكل شفا يافت بعد از آن بطحايي علوي به



[ صفحه 72]



متوكل گزارش داد كه براي امام هادي عليه السلام اموال و اسلحه مي آورند، متوكل به سعيد حاجب گفت: شبانه به خانه او يورش ببر و آن چه از اموال و سلاح ديدي بگير و نزد من بياور.

سعيد حاجب مي گويد: شبانه نردباني برداشتم و از ديوار خانه حضرت بالا رفتم شب تاريك بود نمي دانستم كه چگونه به منزل وارد شوم، حضرت صدا زدند اي سعيد در جاي خود باش تا شمعي برايت بياورند! اندكي گذشت شمعي آوردند وارد منزل شدم ديدم جبه اي از پشم دربر دارد و كلاهي پشمي بر سر مبارك اوست روي حصيري نشسته و سجاده او گسترده است يقين كردم كه مشغول نماز خواندن بوده است! پس فرمود: اطاق ها را تفتيش كن، تفتيش كردم چيزي نيافتم و آن كيسه اي را كه مادر متوكل فرستاده بود با مهر وي ديدم و كيسه اي ديگر نيز پيدا كردم. حضرت فرمود: زير سجاده را نيز بررسي كن. سجاده را بلند كردم زير آن شمشيري ديدم آن را برداشتم و نزد متوكل آمدم وقتي كه چشمش به مهر مادرش و آن كيسه پول افتاد او را خواست، او جريان نذر را براي متوكل بيان كرد، آن كيسه ديگر را باز كرد ديد چهارصد دينار در آن است آن گاه متوكل كيسه اي را به آنها افزود و به من دستور داد كه خدمت حضرت ببرم آنها را بردم و شمشير را برگرداندم و به حضرت گفتم: بر من ناگوار است كه با شما چنين رفتاري نمودم حضرت به من فرمود: (و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون). [1] .

يعني كساني كه ستم كرده اند به زودي خواهند فهميد كه به چه جايگاهي خواهند رفت.