بازگشت

براي كشتن حضرت دنبال بهانه بود


مرحوم مجلسي رحمه الله از كتاب الاستدراك نقل مي نمايد كه به متوكل گفتند: امام علي النقي عليه السلام دو آيه سوره فرقان را به ابوبكر و عمر تفسير مي كند: (و يوم يعض الظالم علي يديه يقول يا ليتني اتخذت مع الرسول سبيلا - يا ويلتي لم اتخذ فلانا خليلا). [1] .

روزي كه ستمگر دست هاي خويش را بگزد و بگويد: اي كاش طريقه پيامبر را پيش گرفته بودم. واي بر من كاش فلاني را دوست نگرفته بودم.

متوكل گفت: درباره وي چه كاري انجام دهم؟ گفتند: مردم را جمع كن و در حضورشان تفسير اين دو آيه را از او بپرس اگر به ابوبكر و عمر تفسير كرد، حاضران در مجلس كار او را مي سازند و اگر به غير آنها تفسير كرد نزد يارانش رسوا مي شود.



[ صفحه 84]



متوكل قاضي ها و بني هاشم و دوستانش را دعوت كرد و در حضور آنان تفسير آن دو آيه را از حضرت پرسيد.

حضرت فرمود: آنها دو مردند كه خداوند به كنايه آنان را ذكر فرموده و بر آنها منت گذاشته و پرده پوشي نموده است آيا تو دوست داري چيزي را كه خدا مستور نموده آشكار شود؟ متوكل گفت: دوست ندارم. [2] .

نويسنده: امام عليه السلام آنچه را به او نسبت داده بودند رد نفرمود در عين حال بهانه اي نيز به دست متوكل نداد براي اطلاع از تفسير اين دو آيه به تفسير روايي شيعه از قبيل تفسير برهان و نورالثقلين مراجعه شود.


پاورقي

[1] فرقان / 27 و 28.

[2] بحارالانوار، ج 50، ص 214.