بازگشت

عيسي بن حسن قمي را شفا داد


و نيز روايت مي كند از احمد بن علي كه گفته: عيسي بن حسن قمي من و ابوعلي را دعوت كرد و گفت: پسرعمويم احمد بن اسحاق مرا به خدمت امام هادي عليه السلام برد به ديدار حضرت نائل آمدم و با احمد بن اسحاق سخني گفت كه من نفهميدم سپس احمد بن اسحاق به امام علي النقي عليه السلام عرض نمود: اين پسرعمويم عيسي بن حسن است در ساعد او سفيدي پيدا شده (پيسي) و چيزي به اندازه گردويي برآمدگي ظاهر شده است حضرت فرمود: اي عيسي جلو بيا، جلو رفتم فرمود: ساعدت را از پيراهن بيرون آور من ساعدم را بيرون آوردم دست مبارك را روي آن ماليد و مدتي طولاني به كلامي تكلم نمود سپس در آخر سه مرتبه گفت: بسم الله الرحمن الرحيم.

بعد از آن به احمد بن اسحاق توجهي نمود و فرمود: اي احمد بن اسحاق، علي بن موسي الرضا مي فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم نزديك تر از سفيدي چشم به سياهي آن است. سپس فرمود: اي عيسي، عرض كردم: لبيك فرمود: دستت را داخل آستينت كن بعد آن را بيرون آور آن كار را انجام دادم ديدم در ساعدم هيچ اثري نيست نه كم و نه زياد. [1] .


پاورقي

[1] همان، ص 420.