بازگشت

علي بن جعفر هماني را با دعا از زندان نجات داد


مرحوم استاد اعظم در كتاب معجم رجال الحديث از رجال كشي نقل نموده است: نسبت به علي بن جعفر هماني نزد متوكل فتنه كردند متوكل او را زنداني نمود و مدت زنداني اش به طول انجاميد، عبدالله بن خاقان وزير متوكل ليستي را از زندانيان براي آزادي نزد متوكل برد كه نام علي بن جعفر نيز ميان آنان بود. متوكل گفت: اي عبدالله اگر درباره تو شك و ترديد نمايم و بگويم رافضي هستي حق دارم، علي بن جعفر



[ صفحه 103]



وكيل علي بن محمد است و من عازم بر كشتن او هستم.

اين خبر در زندان به علي بن جعفر رسيد نامه اي به امام علي النقي عليه السلام نوشت به اين مضمون: اي سيد من تو را به خدا مرا درياب كه نزديك است دچار ترديد شوم. امام هادي عليه السلام در آن نامه نوشت: اكنون كه كار تو به اين حد رسيده از خدا خلاص تو را درخواست مي نمايم اين جريان شب جمعه اي بود صبح آن شب متوكل تب كرد و بيماري او شدت پيدا كرد تا حدي كه روز دوشنبه كنار بستر او صداي ناله و گريه بلند شد پس دستور داد تا همه زندانياني كه نام آنان را نزد او آورده اند آزاد نمايند و متوكل نام علي بن جعفر را به خصوص ذكر نمود و به وزيرش عبدالله بن خاقان گفت: چرا نسبت به علي بن جعفر مرا يادآوري نكردي؟ وزيرش گفت: من هرگز نام او را نمي برم. متوكل گفت: همين ساعت او را آزاد كن و به او بگو مرا حلال نمايد پس او را آزاد نمود و علي بن جعفر به دستور امام هادي عليه السلام به مكه رفت و ساكن آنجا گرديد. [1] .


پاورقي

[1] معجم رجال الحديث، ج 11، ص 294، با اندكي تلخيص.